1. Hitting the homestretch in fall: on a former railroad bridge in the Great Allegheny Passage in Pennsylvania.
[ترجمه ترگمان]ضربه شلاق زدن در سقوط: بر روی پل سابق راه آهن در گذرگاه بزرگ Allegheny در پنسیلوانیا
[ترجمه گوگل]سقوط در پاییز: در یک پل راه آهن سابق در پاساژ بزرگ Allegheny در پنسیلوانیا
2. The horse forged ahead the lead in the homestretch.
[ترجمه ترگمان]اسب از سرب به سمت جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]اسب سواری در سرزمین خود را به جلو انداخت
3. The horse ahead the lead in the homestretch.
[ترجمه ترگمان]اسب پیشرو در پیش رو به جلو حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]اسب پیشروی سرنوشت خود را پیش می برد
4. In the homestretch to 20 we see the momentum continuing to build, especially to combat maternal and neonatal mortality, another item on your agenda.
[ترجمه ترگمان]در the تا ۲۰ ما می بینیم که حرکت به بالا ادامه دارد، به خصوص برای مبارزه با مرگ و میر مادران و نوزادان، یک مورد دیگر در دستور کار شما
[ترجمه گوگل]در 20 سال گذشته، ما شاهد ادامه حرکت به ویژه برای مبارزه با مرگ و میر مادران و نوزادان هستیم
5. Who's in the lead coming down the homestretch?
[ترجمه ترگمان]کیست که از the پایین بیاید؟
[ترجمه گوگل]چه کسی در حال هدایت شدن است؟
6. The runner rounded into the homestretch.
[ترجمه ترگمان]دونده به سمت the راند
[ترجمه گوگل]دونده به داخل خانه متصل شده است
7. They were on the homestretch when the computer crashed.
[ترجمه ترگمان] وقتی کامپیوتر سقوط کرد، اونا توی \"homestretch\" بودن
[ترجمه گوگل]هنگامی که رایانه سقوط کرد، آنها در خانه بودند
8. El Guerrouj took the lead after 900 m and stayedahead until the homestretch.
[ترجمه ترگمان]آل Guerrouj پس از ۹۰۰ متر و stayedahead تا the در صدر جدول قرار گرفت
[ترجمه گوگل]El Guerrouj پس از 900 متری سرمربی تیم ملی شد و تا زمانی که مرخص شد
9. The jockey pulled the horse up at the top of the homestretch.
[ترجمه ترگمان]اسب اسب را به بالای تپه رساند
[ترجمه گوگل]سوارکار اسب را در بالای خانه پرتاب کرد