کلمه جو
صفحه اصلی

flitch


معنی : تکه مکعب پیه نهنگ، دنده خوک نمک زده و خشک کرده، قاش کردن
معانی دیگر : دنده ی خوک (نمک زده و خشک کرده)، (نجاری) برش طولی تنه ی درخت (که چوب را به صورت تیر یا تخته ی دراز در می آورد)، تیر سقف (که از به هم پیوستن یا به هم پیچ کردن دو یا چند تخته یا تیر درست می شود) (به آن flitch beam هم می گویند)، تکه

انگلیسی به فارسی

دنده خوک نمک‌زده و خشک‌کرده، تکه، قاش کردن، تکه مکعب پیه نهنگ


فلیچ، تکه مکعب پیه نهنگ، دنده خوک نمک زده و خشک کرده، قاش کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a salted and cured side of a hog; side of bacon.

(2) تعریف: a lengthwise cut from a tree trunk, as for veneer.

(3) تعریف: any of two or more planks bolted together to form a beam.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: flitches, flitching, flitched
• : تعریف: to cut into flitches.

• side of salted and cured pork; fish steak; beam, board (carpentry)

مترادف و متضاد

تکه مکعب پیه نهنگ (اسم)
flitch

دنده خوک نمک زده و خشک کرده (اسم)
flitch

قاش کردن (فعل)
slice, sliver, flitch

جملات نمونه

1. Aiming at flitch plate structures, a convenient and practical finite element model is built.
[ترجمه ترگمان]با بررسی ساختار صفحه flitch، یک مدل آلمان محدود ساده و عملی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]هدف از ساختار صفحات فلیچ، یک مدل عنصر مناسب و کاربردی ساخته شده است

2. Flitch plate structures are widely used in the steel structures of construction machinery and construction structures.
[ترجمه ترگمان]ساختار صفحات flitch به طور گسترده در سازه های فولادی ساختمان و سازه های ساختمانی به کار می رود
[ترجمه گوگل]ساختار صفحات فلوت به طور گسترده ای در ساختار فولاد ماشین آلات ساخت و ساز و سازه های ساخت و ساز استفاده می شود

3. Precise flitch saw is applied widely to woodworking industry and an important equipment in artificial board and wood furniture in product line.
[ترجمه ترگمان]flitch دقیق به طور گسترده به صنعت طلا و تجهیزات مهم در تخته مصنوعی و مبلمان چوبی در خط محصول اعمال می شود
[ترجمه گوگل]ریز دقیق ریل به طور گسترده ای برای صنعت چوب و تجهیزات مهم در هیئت مدیره مصنوعی و مبلمان چوب در خط تولید اعمال می شود

4. Precise flitch saw is applied widely to woodworking industry and an important equipment in artificial board and w. . .
[ترجمه ترگمان]flitch دقیق به طور گسترده به صنعت طلا و تجهیزات مهم در هیات مدیره مصنوعی و w به کار می رود
[ترجمه گوگل]اره دقیق اره به طور گسترده ای به صنعت چوب و تجهیزات مهم در هیئت مدیره مصنوعی و W اعمال می شود

5. Special flitch requests can be accommodated.
[ترجمه ترگمان]درخواست های خاص flitch را می توان جایگزین کرد
[ترجمه گوگل]درخواست های ویژه فریتی می تواند جایگزین شود

6. For improving production efficiency automatization level of the wooden floor, a continuous flitch machine was developed.
[ترجمه ترگمان]برای بهبود بهره وری تولید در سطح چوبی، یک ماشین flitch پیوسته توسعه داده شد
[ترجمه گوگل]برای بهبود سطح بازدهی تولید کفپوش چوبی، یک ماشین پیوسته پیوسته توسعه یافت

7. In the model, shell elements are adopted to simulate welds, which not only well ensure the connection between parent plates and flitch plates, but also was the work amount of pretreatment reduced.
[ترجمه ترگمان]در مدل، عناصر پوسته برای شبیه سازی جوش adopted استفاده می شوند که نه تنها ارتباط بین صفحات والد و صفحات flitch را تضمین می کند بلکه مقدار کار درمان نیز کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]در مدل، عناصر پوسته برای شبیه سازی جوش ها، که نه تنها به خوبی اطمینان از اتصال بین صفحات اصلی و صفحات فلچ، بلکه مقدار کار از پیش درمان کاهش یافته است

8. For improving production efficiency and automatization level of the wooden floor, a continuous flitch machine was developed.
[ترجمه ترگمان]برای بهبود بهره وری تولید و سطح automatization کف چوبی، یک ماشین flitch پیوسته توسعه یافت
[ترجمه گوگل]برای بهبود بهره وری تولید و سطح اتوماسیون کف چوبی، یک ماشین پیوسته پیوسته توسعه یافت


کلمات دیگر: