کلمه جو
صفحه اصلی

honourably


معنی : سرافراز
معانی دیگر : محترمانه، ابرومندانه

انگلیسی به فارسی

با احترام، سرافراز


انگلیسی به انگلیسی

• with honor, in an honorable manner (also honorably)

مترادف و متضاد

سرافراز (قید)
proudly, honorably, honourably

جملات نمونه

1. The dispute was settled honourably.
[ترجمه ترگمان]مشاجره با کمال افتخار حل شد
[ترجمه گوگل]منازعه با افتخار صورت گرفت

2. Will the time never come when we may honourably bury the hatchet?
[ترجمه ترگمان]این دفعه دیگر وقتش نیست که با نهایت افتخار تبر را به خاک بسپاریم؟
[ترجمه گوگل]آیا وقت آن نرسیده که ما بتوانیم به طور شگفتآور هتک حرمت را دفن کنیم؟

3. They acted honourably and returned the wallet.
[ترجمه ترگمان]آن ها با افتخار عمل کردند و کیف پول را پس دادند
[ترجمه گوگل]آنها با احترام عمل کردند و کیف پول را برداشتند

4. Now individual humans may honourably choose not to kill and or eat certain species of animals.
[ترجمه ترگمان]اکنون انسان ها ممکن است با افتخار انتخاب کنند که گونه های خاصی از حیوانات را بکشند و یا آن ها را بخورند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر انسانها ممکن است بطور شفاهی انتخاب کنند که گونه های خاصی از حیوانات را بکشند و یا نکنند

5. You did not win very honourably.
[ترجمه ترگمان] تو واقعا با افتخار برنده نشدی
[ترجمه گوگل]شما خیلی با افتخار برنده نشدید

6. I saw a guy who dresses honourably on the minibus that is taken.
[ترجمه ترگمان]من کسی رو دیدم که با افتخار روی the که دزدیده میشه رو دیدم
[ترجمه گوگل]من یک مرد را دیدم که به طور شایسته در مینی بوس که لباس گرفته شده بود لباس می زد

7. In 2003 the museum was honourably mentioned as'the best sightseeing place in the region.
[ترجمه ترگمان]در سال ۲۰۰۳ این موزه با افتخار به عنوان بهترین مکان های دیدنی منطقه نام برده شد
[ترجمه گوگل]در سال 2003 موزه به خوبی به عنوان بهترین مکان جغرافیایی در منطقه اشاره شده است

8. Lady Hibana, please let me die honourably.
[ترجمه ترگمان]خانم Hibana، لطفا بذارید با افتخار بمیرم
[ترجمه گوگل]بانوی هیانا، لطفا اجازه دهید من را به افتخار بمیرم

9. He wants to live honourably in Pakistan, in a mansion he is building outside Islamabad.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد با افتخار در خانه ای که در بیرون از اسلام آباد ساختمان دارد، با افتخار زندگی کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد در پاکستان، در یک عمارت که خارج از اسلام آباد است، زندگی کند

10. Lucy was all exultation on being so honourably distinguished.
[ترجمه ترگمان]لوسی از این که با کمال افتخار از او متمایز شده بود خوشحال بود
[ترجمه گوگل]لوسی همه ی افتخارات زیادی را در مورد این موضوع داشت

11. He has behaved very honourably.
[ترجمه ترگمان]او با نهایت احترام رفتار کرده است
[ترجمه گوگل]او بسیار شریف رفتار کرده است

12. After this he was a little unlucky with injuries and left us at the end of 1935-3 having served honourably and well.
[ترجمه ترگمان]بعد از این، او کمی بدشانسی آورد و ما را در پایان سال ۱۹۳۵ - ۳ که با افتخار و خوشی خدمت کرده بود ترک کرد
[ترجمه گوگل]پس از آن او کمی صدمه دیده بود با صدمات و ما را در پایان سال 1935-3 با افتخار و خوبی خدمت کرده است

13. By and large, the police do a dangerous job honourably.
[ترجمه ترگمان]پلیس با کمال میل کار خطرناکی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]به طور کلی، پلیس شایستگی کار خطرناکی را دارد

14. If the gods think to speak outright to man, they will honourably speak outright.
[ترجمه ترگمان]اگر خدایان خیال کنند که صریح صحبت کنند، با کمال افتخار صحبت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر خدایان فکر می کنند به طور مستقیم به انسان صحبت کنند، آنها با احترام صحبت خواهند کرد


کلمات دیگر: