1. The Eskimo barbed the arrows with pointed fish bones.
[ترجمه ترگمان]The the را با استخوان های ماهی نوک تیز احاطه کرده بودند
[ترجمه گوگل]اسکیمو فلش ها را با استخوان های ماهی اشاره کرد
2. The Eskimos of the far north are primitive.
[ترجمه ترگمان]The شمال بسیار ابتدایی هستند
[ترجمه گوگل]اسکیموهای شمال شمالی ابتدایی هستند
3. Alaskan Eskimos believe that every living creature possesses a spirit.
[ترجمه ترگمان]رومانیایی ها عقیده دارند که هر موجود زنده ای روح دارد
[ترجمه گوگل]Alaskan اسکیموها بر این باورند که هر موجود زنده دارای یک روح است
4. Eskimoes form igloos out of blocks of ice.
[ترجمه ترگمان]Eskimoes شکل igloos را از بلوک های یخی تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]اسکیموها از igloos از بلوک یخ تشکیل شده اند
5. In the good old days, Eskimos used to wash their hair in urine and share a bowl of seal blood.
[ترجمه ترگمان]در روزگاران خوش گذشته، Eskimos برای شستن موی خود در ادرار و به اشتراک گذاشتن یک کاسه خون مهر به کار می رفت
[ترجمه گوگل]در روزهای خوب قدیمی، اسکیموس موهای خود را با ادرار شستشو داده و یک کاسه خون مهر و موم را به اشتراک گذاشته است
6. Her name was Avavnuk; she had been an Eskimo in her life.
[ترجمه ترگمان]نامش Avavnuk بود و در زندگی او یک اسکیمو بود
[ترجمه گوگل]نام او Avavnuk بود؛ او در زندگی اش اسکیمو بود
7. In comparison, the Eskimos got off cheap, though in a brutal way.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با آن، Eskimos ارزان شد، هر چند به شیوه ای وحشیانه
[ترجمه گوگل]در مقایسه، اسکیموها ارزان می شوند، هر چند به طرز وحشیانه ای
8. But Victoria had greased herself like an Eskimo with sausage fat, being too young for sentiment.
[ترجمه ترگمان]اما ویکتوریا خودش را مثل یک اسکیمو با چربی سوسیس چرب کرده بود
[ترجمه گوگل]اما ویکتوریا به عنوان یک اسکیمو با چربی سوسیس پوشیده شده بود و برای احساسات خیلی جوان بود
9. Samurai warriors of the Shoguns rubbed shoulders with Eskimos and headhunters.
[ترجمه ترگمان]جنگ جویان Samurai شانه های Eskimos و headhunters را مالش می دهند
[ترجمه گوگل]جنگجویان سامورایی شوگون ها با اسکیموها و سربازان شسته اند
10. Just as the Eskimos had countless words for snow and ice, so too the Hawaiian language abounded in wave nomenclature.
[ترجمه ترگمان]همان طور که the کلمات بی شماری را برای برف و یخ آورده بودند، زبان هاوایی نیز در نامگذاری موج به حد وفور وجود داشت
[ترجمه گوگل]همانطور که اسکیموها واژه های بی شماری برای برف و یخ داشتند، زبان هاوایی هم در نامزدی موج فراوان بود
11. He guided the Edmonton Eskimos to five Grey Cup championships.
[ترجمه ترگمان]او the Eskimos را به ۵ قهرمانی جام قهرمانی هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او ادمونتون اسکیمو را به 5 جام قهرمانی جام قهرمانی هدایت کرد
12. Arabic, Eskimo, and some Slavonic languages formally distinguish between one, two, and more than two.
[ترجمه ترگمان]عربی، اسکیمو، و برخی زبان های Slavonic به طور رسمی بین یک، دو، و بیش از دو زبان تمایز قایل می شوند
[ترجمه گوگل]عربی، اسکیمو و بعضی از زبانهای اسلاوونی به طور رسمی بین یک، دو و بیش از دو تفاوت دارند
13. As speed increases, the American Eskimo Dog will single track with the legs converging toward the center line of gravity while the back remains firm, strong, and level.
[ترجمه ترگمان]با افزایش سرعت، سگ اسکیمو آمریکایی با پاهایی که به سمت خط مرکزی جاذبه حرکت می کنند، حرکت می کند در حالی که پشتی محکم، قوی و سطح بالا باقی می ماند
[ترجمه گوگل]همانطور که سرعت افزایش می یابد، اسکیمو آمریکایی سگ به تنهایی مسیر را با پاهای همسان به سمت خط مرکز میانه در حالی که پشت باقی می ماند محکم، قوی و سطح است
14. She's learned enough Eskimo to command a dog sled. She's eaten raw seal flesh (while it was still warm).
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی اسکیمو را یاد گرفته که به یک سگ سورتمه مسلط شود گوشت گوساله خام را خورده است (در حالی که هنوز گرم است)
[ترجمه گوگل]او اسکیمو به اندازه کافی آموخته است تا یک سگ سگ را اداره کند او گوشت خام خام خوردن (در حالی که هنوز گرم بود)