کلمه جو
صفحه اصلی

lobelia


معنی : برگ توتون هندی، خانواده گیاهان لوبلیا
معانی دیگر : (گیاه شناسی) لوبلیا (جنس lobelia از خانواده ی bellflower)، خانواده گیاهان لوبلیا lobeliaceae

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) خانواده گیاهان لوبلیا ( lobeliaceae )، برگتوتون هندی


لوبلایا، برگ توتون هندی، خانواده گیاهان لوبلیا


انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of plants belonging to the genus lobelia and bearing long clusters of flowers in a variety of colors

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various annual or perennial bellflowers bearing clusters of variously colored and irregularly shaped flowers.

مترادف و متضاد

برگ توتون هندی (اسم)
lobelia

خانواده گیاهان لوبلیا (اسم)
lobelia

جملات نمونه

1. Any of numerous plants of the genus Lobelia, having terminal racemes of variously colored flowers with a bilabiate corolla.
[ترجمه ترگمان]هر یک از گیاهان متعدد of لوبلیا، داشتن terminal از گل های رنگارنگ بارنگ های مختلف با a bilabiate
[ترجمه گوگل]هر یک از گیاهان متعددی از جنس Lobelia، دارای ریشهای ترمینال از گل های رنگی مختلف با یک گلبرگ دو طرفه است

2. The leaves of a giant lobelia plant, photographed on Mount Kilimanjaros Shira Plateau in Tanzania, spiral around the center. Photograph by George F. Mobley.
[ترجمه ترگمان]برگ های یک نیروگاه عظیم lobelia، که در فلات Kilimanjaros Shira در تانزانیا، عکس گرفته شده است، در اطراف مرکز قرار گرفته است عکس از جورج اف Mobley
[ترجمه گوگل]برگ گیاه لوبلای غول پیکر، در کوهستان Kilimanjaros Plateau Shira در تانزانیا، که در اطراف مرکز مارپیچ عکس گرفته شده است عکسهای جورج ف مکلی

3. North American lobelia having brilliant red flowers.
[ترجمه ترگمان]lobelia آمریکایی شمالی گله ای سرخ درخشانی دارند
[ترجمه گوگل]لوبالیا آمریکای شمالی با داشتن گل های قرمز درخشان

4. Lobelia is Campanula half lotus plants Lobelia sessilifolia Lamb with the whole grass roots.
[ترجمه ترگمان]لوبلیا هنوز نیمی از گیاهان نیلوفر آبی لوبلیا sessilifolia را با تمام ریشه های علف پوشانده است
[ترجمه گوگل]Lobelia Campanula نیمه گیاه لوتوس Lobelia sessilifolia بره با تمام ریشه های علفی است

5. Upon a cellular level, Lobelia assists with proper distribution of blood sugar making sure all cells within the crystalline form are fed.
[ترجمه ترگمان]در یک سطح سلولی، لوبلیا به توزیع مناسب قند خون کمک می کند و مطمئن می شود که همه سلول ها در فرم کریستالی تغذیه می شوند
[ترجمه گوگل]پس از یک سطح سلولی، لوبلیا با توزیع مناسب قند خون کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که تمام سلول های داخل کریستالی تغذیه می شوند

6. The methanol extract of Lobelia chinensis Lour. was separated well in the above condition and 11 peaks with good resolution were obtained.
[ترجمه ترگمان]عصاره متانول از لوبلیا chinensis Lour است در شرایط فوق از چاه جدا شد و ۱۱ قله با وضوح مناسب بدست آمد
[ترجمه گوگل]عصاره متانول Lobelia chinensis Lour در شرایط فوق به خوبی از هم جدا شد و 11 نقطه با وضوح خوب بدست آمد

7. AIM: To investigate the effect of lobelia chinensis lour alkaloids (LCLAs) on vascular remodeling in renal hypertension.
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر of chinensis lour ۳۰ (LCLAs)در بافت آوندی در فشار خون کلیه
[ترجمه گوگل]اهداف: برای بررسی اثر آلکالوئید لوبالیا چینسینس لور (LCLA) بر تجدید ساختار عروقی در فشار خون کلیوی

8. North American wild lobelia having small blue flowers and inflated capsules formerly used as an antispasmodic.
[ترجمه ترگمان]lobelia وحشی آمریکای شمالی دارای گله ای آبی کوچک و کپسول های باد شده بود که قبلا به عنوان an استفاده می شد
[ترجمه گوگل]لوبیلای وحشی آمریکای شمالی با داشتن گلهای آبی کوچک و کپسول های پر شده که قبلا به عنوان ضد اسپاسم دار استفاده می شود

9. The leaves of a giant lobelia plant, photographed on Mount Kilimanjaro's Shira Plateau in Tanzania, spiral around the center.
[ترجمه ترگمان]برگ های یک نیروگاه عظیم lobelia در فلات کوه کلیمانجارو در تانزانیا که در اطراف مرکز قرار دارد، عکس گرفته شده است
[ترجمه گوگل]برگ یک گیاه لوبلیا غول پیکر، که در فلات شیرا در تانزانیا در کوه کلیمنجورو عکس گرفته شده است، در اطراف مرکز مارپیچ است

10. Over there is the inn, with its moss-lined baskets of geraniums, lobelia and gypsophila hanging by the door.
[ترجمه ترگمان]اینجا مهمانخانه است با سبدهای پر از خزه، lobelia و gypsophila که از در آویزان است
[ترجمه گوگل]در خارج از خانه، مسافرخانه وجود دارد، با سبد نعناع جرانیم، لوبلیا و گیسوفیلا که توسط درب آویزان شده است

11. In this disquisition, we focus on the methodology of TCM quality analysis, researches on quality control and its application to Compound Lobelia chinensis Lour.
[ترجمه ترگمان]در این بحث ما بر روش شناسی آنالیز کیفیت TCM، تحقیقات در مورد کنترل کیفیت و کاربرد آن برای ترکیب لوبلیا chinensis Lour تمرکز کردیم
[ترجمه گوگل]در این بررسی، ما بر روش تجزیه و تحلیل کیفیت TCM، تحقیقات در مورد کنترل کیفیت و کاربرد آن در ترکیب Lobelia chinensis Lour تمرکز می کنیم

12. A messenger from God. Asked Alphonse if she could assist him in any way. Alphonse said there was, so Lobelia joined him.
[ترجمه ترگمان]یه پیغام رسان از طرف خدا Alphonse پرسید که آیا می تواند به هر نحوی به او کمک کند؟ آلفونس گفت که لوبلیا هم آمد و لوبلیا هم به او ملحق شد
[ترجمه گوگل]رسول خدا الفاکس پرسید: آیا او می تواند به هر دلیلی به او کمک کند آلفونس گفت که وجود دارد، بنابراین لوبلیا به او پیوست

13. Olive oil, wheat germ oil, beeswax, honey, comfrey root, white oak bark, mullein leaf, black walnut leaf, marshmallow root, wormwood leaf, gravel root, scullcap leaf and lobelia leaf.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون، روغن نطفه، عسل، عسل، عسل، ریشه comfrey، درخت بلوط سیاه، برگ mullein، برگ black، ریشه gravel، برگ wormwood، برگ scullcap و برگ lobelia
[ترجمه گوگل]روغن زیتون، روغن زیتون گندم، موم زنبور عسل، عسل، ریشه کامفری، پوست بلوط سفید، برگ چغندر، برگ گندم سیاه، ریشه پشمالو، برگ کرم وود، ریشه گرده، برگ ریزه و برگ لوبلیا است

14. Catalyst for all herbs, stops bleeding inside or outside body, circulation; heart, use with Lobelia for nerves, use as a stimulant, reduces fevers, inflammation, heals ulcerations, stops shock.
[ترجمه ترگمان]Catalyst برای همه گیاهان، خونریزی داخلی و یا بیرون بدن، گردش؛ قلب، استفاده از لوبلیا برای اعصاب، استفاده به عنوان محرک، تب، التهاب، درمان را التیام می بخشد، شوک را درمان می کند
[ترجمه گوگل]کاتالیزور برای تمام گیاهان، خونریزی داخل و خارج بدن، گردش خون را متوقف می کند؛ قلب، با لوبلیا برای اعصاب استفاده کنید، به عنوان یک محرک استفاده کنید، تب را کاهش می دهد، التهاب، زخم ها را بهبود می بخشد، شوک را متوقف می کند


کلمات دیگر: