کلمه جو
صفحه اصلی

hock


معنی : خاده، گیاهان پنیرک، شاهدانه صحرایی، ران خوک، لنگ کردن، اذیت کردن
معانی دیگر : (اسب و گاو و غیره) زانو (پای عقب)، (پرندگان) زانو، (انگلیس) شراب سفید (به ویژه از آلمان)، رجوع شود به: pawn، ختمی، پس زانو، پی بردن

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) گیاهان پنیرک، شاهدانه صحرایی، ختمی، پسزانو، پی بردن، لنگ کردن، اذیت کردن، ران خوک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the portion of the hind leg of a horse, cow, or the like that corresponds to the human ankle.

(2) تعریف: a cut of meat consisting of such a portion of the leg of a pig or other animal.
مشابه: joint

(3) تعریف: the analogous joint on the leg of a chicken, turkey, or other domestic fowl.
مشابه: joint
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hocks, hocking, hocked
• : تعریف: to cripple by cutting the tendons in the hock; hamstring.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hocks, hocking, hocked
• : تعریف: to leave (something) temporarily in exchange for money borrowed, until such time as the money is repaid; pawn.
مشابه: pawn
اسم ( noun )
مشتقات: hocker (n.)
عبارات: in hock
• : تعریف: the state of being pawned.
مشابه: pawn

• white german wine
pawn, deposit as security; hamstring, cut the tendons of the hock (of a person or animal)
joint in the lower hind leg of a quadruped; small cut of meat from the area just above the foot; pawn; state of being in debt; prison
hock is a type of dry white wine from germany.

مترادف و متضاد

خاده (اسم)
hock, pole, scaffold, broomstick, neckcloth, dog hook, fire hook, gaff, gallows, gibbet, maiden, harpoon, gib staff

گیاهان پنیرک (اسم)
hock

شاهدانه صحرایی (اسم)
hock

ران خوک (اسم)
hock, pestle

لنگ کردن (فعل)
cripple, hock

اذیت کردن (فعل)
grind, annoy, hurt, pester, grieve, worry, offend, hock, harass, tease, badger, bedevil, chivvy, chive, indemnify, tousle, needle

pawn


Synonyms: borrow, give security, pledge


جملات نمونه

1. The company's entire assets are now in hock to the banks.
[ترجمه ترگمان]کل دارایی شرکت اکنون در اختیار بانک ها قرار دارد
[ترجمه گوگل]کل دارایی های این شرکت در حال حاضر به بانک ها منتقل می شود

2. The fashion chain is still in hock to the banks.
[ترجمه ترگمان]این زنجیره مد همچنان در اختیار بانک ها قرار دارد
[ترجمه گوگل]زنجیر مد هنوز در بانک ها قرار دارد

3. Her jewellery is all in hock.
[ترجمه ترگمان]جواهرات او همه در آلمانی است
[ترجمه گوگل]جواهرات او همه چیز است

4. I'm in hock to the bank for £6 000.
[ترجمه ترگمان]من برای ششصد هزار پوند به بانک کار می کنم
[ترجمه گوگل]من برای 6000 پوند به بانک میروم

5. Most of her jewellery is in hock.
[ترجمه ترگمان]بیشتر جواهرات او در آلمان است
[ترجمه گوگل]بیشتر جواهرات او در حال شکار هستند

6. He's a musician, but his guitar is in hock.
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان است، اما گیتار او در آلمانی است
[ترجمه گوگل]او یک موسیقیدان است، اما گیتار او در حال حرکت است

7. She had to hock her wedding ring.
[ترجمه ترگمان] اون باید حلقه ازدواجش رو گرو بذاره
[ترجمه گوگل]او مجبور شد که حلقه عروسیش را بچرخاند

8. I could always get another horn out of hock and Esmonde stayed open to I. 0 a. m.
[ترجمه ترگمان]من همیشه می تونستم یه شاخ دی گه از گرو بز در بیارم و Esmonde برای من باز بمو نه صفر یک ام
[ترجمه گوگل]من همیشه می توانم شاخ دیگری را از دست بیفتم و اسمونده به من باز شد 0 a متر

9. I'm not going to put myself in hock for the rest of my life.
[ترجمه ترگمان]من قرار نیست که خودم را برای بقیه عمرم در گرو بذارم
[ترجمه گوگل]من قصد ندارم خودم را برای بقیه زندگی ام بسازم

10. Tail bushy the vertebra extended at least the hock joint.
[ترجمه ترگمان]پشت ستون فقرات که حداقل به صورت مفصل ران کار گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]جراحی شکمی، مهره ای را که حداقل اتصال مفصل به آن را گسترش می دهد، گسترش می دهد

11. Teoh Beng Hock was found dead after one such questioning process.
[ترجمه ترگمان]Teoh beng Hock پس از یک چنین فرآیند بازجویی مرده یافت شد
[ترجمه گوگل]Teoh Beng Hock پس از یکی از این پرونده ها مورد بررسی قرار گرفت

12. I'll hock all my family's disease,(Sentence dictionary) and my family won't pain. But maybe the 8th popshop won't receive these thing.
[ترجمه ترگمان]من کل بیماری خانواده ام را سفارش خواهم داد، (فرهنگ لغت حکم)و خانواده من درد نخواهند داشت اما شاید (۸ popshop)این چیز را دریافت نکنند
[ترجمه گوگل]من بیماری تمام خانواده ام را از بین می برم (فرهنگ لغت حکم) و خانواده ام درد نخواهند کرد اما شاید Popshop 8 این چیز را دریافت نخواهد کرد

13. The company was heavily in hock to the banks.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به شدت در اختیار بانک ها قرار داشت
[ترجمه گوگل]این شرکت به شدت به بانک ها متصل بود

14. He was in hock for three years.
[ترجمه ترگمان]او به مدت سه سال در شراب سفید بود
[ترجمه گوگل]او سه سال در حال شکار بود

15. The large tendon in the back of the hock of a quadruped.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ in حیوان چهارپا بود
[ترجمه گوگل]تاندون بزرگ در پشت تاندون چهارگوش

پیشنهاد کاربران

گرو گذاشتن چیزی

زانوی پای حیوان

در واقع مچ پای حیوان است که از دید ما زانو به نظر می آید، مفصل بعدی و بالاتر ازhock می شود زانو.


کلمات دیگر: