کلمه جو
صفحه اصلی

perspire


معنی : دفع کردن، خیس عرق شدن، عرق ریختن، عرق کردن
معانی دیگر : ژفیدن، تعریق

انگلیسی به فارسی

تعریق، عرق ریختن، عرق کردن، دفع کردن


بیدار شدن، عرق ریختن، عرق کردن، دفع کردن، خیس عرق شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: perspires, perspiring, perspired
• : تعریف: to exude moisture through the pores of the skin; sweat.

- The actors were perspiring heavily under the stage lights.
[ترجمه ترگمان] بازیگران در زیر چراغ های صحنه عرق می ریختند
[ترجمه گوگل] بازیگران به شدت تحت لامپ های صحنه قرار گرفتند
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: perspiringly (adv.)
• : تعریف: to exude through the pores of the skin.

• sweat
when you perspire, sweat comes out onto your skin; a formal word.

مترادف و متضاد

دفع کردن (فعل)
countercheck, raise, dispel, ward off, avert, foil, quench, fend, exorcise, stave off, repel, repulse, eject, perspire, excrete, extrude, exorcize, stand off, detrude, forfend

خیس عرق شدن (فعل)
water, sweat, bathe in sweat, perspire, stream with perspiration, sweat like pig

عرق ریختن (فعل)
perspire

عرق کردن (فعل)
sweat, perspire

become wet with sweat


Synonyms: be damp, be wet, break a sweat, drip, exude, get in a lather, glow, lather, pour, secrete, swelter


Antonyms: dry


جملات نمونه

1. The journalists and camera crews began to perspire in the heat as they stood waiting for the president to appear.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران و خدمه دوربین در حالی که منتظر حضور رئیس جمهور بودند، شروع به perspire در گرما کردند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران و سربازان دوربین از گرما به شدت سرخورده شدند، چرا که آنها منتظر رسیدن رئیس جمهور بودند

2. The firs perspire a fine balsam of turpentine.
[ترجمه ترگمان]صنوبر از شربت تربانتین عرق کرده بود
[ترجمه گوگل]انگور یک بلوز خوب از سیب زمینی است

3. He began to perspire heavily.
[ترجمه ترگمان]شروع به عرق کردن کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به تکان دادن شدید کرد

4. No wonder his feet perspire profusely and are prone to athlete's foot.
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که پاهایش به شدت تکان می خورد و مستعد پای ورزش کار است
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که پاهای خود را غافلگیر می کنند و مستعد ابتلا به ورزش هستند

5. Positive power can inspire; negative power can perspire. Which power are you on? RVM
[ترجمه ترگمان]قدرت مثبت می تواند الهام بخش باشد؛ قدرت منفی می تواند موثر باشد تو چه قدرتی داری؟ rvm
[ترجمه گوگل]قدرت مثبت می تواند الهام بخش باشد؛ قدرت منفی می تواند ادامه یابد کدام قدرت را دارید؟ RVM

6. She felt hot and awkward and started to perspire.
[ترجمه ترگمان]او احساس گرما و awkward می کرد و شروع به عرق کردن می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس گرم و بی دست و پا و شروع به خجالت می کند

7. Perspire on the skin can you come to the dirty stuff eduction in wool stoma?
[ترجمه ترگمان]پوست روی پوست می شه به اون وسایل کثیف توی شکاف پشمی بیای؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به پوست نگاه کنید و به چیزهای کثیف در stoma پشم برود؟

8. Perspire have profit to the body and skin?
[ترجمه ترگمان]perspire به بدن و پوست سود می برند؟
[ترجمه گوگل]پرش به بدن و پوست سود می برد؟

9. He began to perspire as he climbed the hill into Highgate.
[ترجمه ترگمان]همچنان که از تپه سرازیر می شد از تپه سرازیر شد و شروع به عرق کردن کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به آواز خواندن کرد تا به تپه به ارتفاع بالا برود

10. Summer does the child perspire how to remove prickly heat much always er to do?
[ترجمه ترگمان]در تابستان، بچه یاد می گیرد چگونه همیشه گرمای prickly را از بین ببرد؟
[ترجمه گوگل]تابستان آیا کودک به دنبال چگونگی حذف گرما خمیازه ای است که همیشه باید انجام شود؟

11. Perspire on the face urticant how to do?
[ترجمه ترگمان]چه طور باید این کار را انجام داد؟
[ترجمه گوگل]چهره ای را بر روی چهره می بینید که چطور کار کند؟

12. Stimulate the hair to be toughness, balance the perspire the sedum.
[ترجمه ترگمان]موهایش را به سختی فشار می دهد تا سفتی را حفظ کند و the را متعادل کند
[ترجمه گوگل]تحریک مو به چقرمگی، تعادل بیهوشی

13. When patient concurrent autonomic nerve pathological change will perspire many.
[ترجمه ترگمان]زمانی که تغییر pathological همزمان دچار اختلال عصبی می شود، بسیاری از افراد دچار اختلال خواهند شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که بیمار هم زمان تغییرات آسیب شناختی عصبی اتونومیک بسیاری را تحمل می کند

14. Lack of exercise: Exercise and perspire under the sun will help our body to expel acidic waste.
[ترجمه ترگمان]عدم ورزش: ورزش و ورزش زیر نور خورشید به بدن ما کمک خواهد کرد که ضایعات اسیدی را بیرون کنند
[ترجمه گوگل]کمبود تمرین ورزش و تنفس زیر خورشید بدن ما را به اخراج زباله های اسیدی کمک خواهد کرد

When it got hot, the baby perspired.

وقتی که هوا گرم شد بچه عرق کرد.


پیشنهاد کاربران

عرق کردن


کلمات دیگر: