کلمه جو
صفحه اصلی

overripe


معنی : ترشیده، بسیار رسیده
معانی دیگر : بسیار رسیده، ترشیده

انگلیسی به فارسی

مرطوب، بسیار رسیده، ترشیده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: overripeness (n.)
• : تعریف: too ripe; almost spoiled.

• excessively ripe, too ready

مترادف و متضاد

ترشیده (صفت)
rank, rancid, frowsy, foxy, overripe, musty, frowzy

بسیار رسیده (صفت)
overripe

جملات نمونه

1. The overripe apples dropped down from the trees.
[ترجمه Samaneh] سیب های بسیار رسیده از درختان افتادند
[ترجمه mohammad.t] سیب های گندیده ( ترشیده ) از درختان افتادند.
[ترجمه Mehrad] سیب های گندیده از درخت افتادند
[ترجمه ترگمان]سیب های overripe از روی درختان پایین افتاد
[ترجمه گوگل]سیب های بیش از حد رسیده از درختان افتاده اند

2. They rejected the apples that were overripe.
[ترجمه Ary] آنها سیب هایی را که پوسیده بودند رد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سیب ها را که overripe رسیده بودند رد کردند
[ترجمه گوگل]آنها سیبانی را که بیش از حد خورده بودند رد کرد

3. His hoard is overripe for commerce.
[ترجمه ترگمان]ذخایر او برای تجارت overripe
[ترجمه گوگل]دارایی او برای تجارت تردید دارد

4. I think your work will get overripe unless more poems like this one begin to emerge.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که کار شما overripe خواهد شد، مگر اینکه شعر بیشتری مثل این شروع به پدیدار شدن کند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کار شما مضطرب خواهد شد مگر اینکه شعرهای دیگری مانند این یکی شروع به ظهور کنند

5. The melons were overripe and had a sickly taste.
[ترجمه ترگمان]The رسیده بودند و ذوق غریبی داشتند
[ترجمه گوگل]خربزه ها بیش از حد تمایل داشتند و دارای طعم مضطرب بودند

6. If allowed to go overripe, barley ears tend to fall off the stems, and heavy losses can occur.
[ترجمه ترگمان]اگر به to رسیده باشد، گوش های جو از ساقه می افتند و خسارت های سنگینی می تواند رخ دهد
[ترجمه گوگل]اگر مجاز به خوردن بیش از حد شدید، گوش جو به نظر می رسد سقوط از ساقه، و تلفات سنگین می تواند رخ دهد

7. Three heads split like overripe melons.
[ترجمه ترگمان]سه تا سر هم مثل melons رسیده
[ترجمه گوگل]سه سر تقسیم شده مانند خربزه های شکسته

8. Also used to describe overripe grapes.
[ترجمه ترگمان]همچنین برای توصیف grapes overripe مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]همچنین برای توصیف انگور برنزه استفاده می شود

9. The tangled, overripe Queensland rain forest becomes a mirror of their states of mind.
[ترجمه ترگمان]جنگل های انبوه کویینزلند شمالی، تبدیل به یک آینه مغزی می شود
[ترجمه گوگل]جنگل بارانی کوئینزلند درهم و برهم، تبدیل به یک آینه از حالت ذهن آنها می شود

10. So in the boring and overripe days, I use wine to anaesthetize my self.
[ترجمه ترگمان]پس در روزه ای خسته کننده و overripe از شراب استفاده می کنم تا از خودم دفاع کنم
[ترجمه گوگل]بنابراین در روزهای خسته کننده و سرخوش، من از شراب برای خودم بی حسی استفاده می کنم

11. Pea pods burst open when overripe.
[ترجمه ترگمان]وقتی رسید Pea بر روی pods باز شد
[ترجمه گوگل]غلات نخود فرنگی باز می شوند

12. Pruny: Having the flavor of overripe, dried - out grapes. Can add complexity in the right dose.
[ترجمه ترگمان]Pruny: داشتن طعم of، انگورهای خشک شده می تواند پیچیدگی را به مقدار مناسب اضافه کند
[ترجمه گوگل]سفت و محکم داشتن عطر و طعم انگور خشک شده، خشک شده می تواند پیچیدگی را در دوز مناسب اضافه کند

13. Also, you really, really need to go to the bathroom; your bladder is pressing within like an overripe melon.
[ترجمه ترگمان]همچنین، تو واقعا، واقعا باید بری دستشویی مثانه ت مثل یه خربزه overripe فشار داره
[ترجمه گوگل]همچنین، واقعا، واقعا باید به حمام بروید؛ مثانه شما مثل درخت خربزه بیش از حد فشار می آورد

14. Bambino : One shop destroyed. Three heads split like overripe melons. One man wounded and one castrated. All in two hours. Just two hours I left you alone. Two hours.
[ترجمه ترگمان]یک مغازه از بین رفت سه تا سر هم مثل melons رسیده یک مرد زخمی و یکی از آن ها را آخته کرد تا دو ساعت دیگه فقط دو ساعت تو رو تنها گذاشتم دو ساعت
[ترجمه گوگل]Bambino یک فروشگاه تخریب شد سه سر تقسیم شده مانند خربزه های شکسته یک مرد مجروح و یک نفر کشیده شد همه در دو ساعت فقط دو ساعت تو را تنها گذاشتم دو ساعت

پیشنهاد کاربران

خیلی رسیده

ترشیده شده ، زیاد از حد رسیده ، فرسوده

دارای چندمعنی است ودرهرجمله معنی اش فرق دارد. گاهی به معنایپوسیده ، گاهی رسیده ، وگاهی هم ترشیده معنی می شوند

پلاسیده شدن میوه و براى پوسیدن اجسامی مانند اهن هم به کار میرود.

خیلی رسیده ( برای میوه ها )

کپک زده - کال

پلاسیده

ترشیده ، کپک زده ، بسیار ( بیش از حد ) رسیده

پوسیده

بسیار رسیده، ترشیده

بسیار رسیده

بیش از حد


کلمات دیگر: