hopeful

معنی : امیدوار، پشت گرم

معانی دیگر : آرزومند، امیدبخش، امیدوار کننده، آدمی که موفقیت او بسیار محتمل است

انگلیسی به فارسی

امیدوارم، امیدوار، پشت گرم

امیدوار

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )

• (1) تعریف: feeling or expressing hope.
• مترادف: anticipative, expectant, optimistic
• متضاد: despairing, hopeless
• مشابه: assured, bullish, confident, sanguine

- Winning did not seem likely, but still she was hopeful.

[ترجمه ترگمان] به نظر نمی رسید برنده شدن باشد، اما باز هم امیدوار بود
[ترجمه گوگل] برنده به نظر نمی رسید، اما هنوز او امیدوار بود

- She had hopeful thoughts about what their new life would be like in America.

[ترجمه ترگمان] او امیدوار بود که زندگی جدید آن ها در آمریکا چه شکلی خواهد بود
[ترجمه گوگل] او افکار امیدوارانه ای در مورد زندگی جدید خود در آمریکا داشت

- I'm hopeful about passing the test this time.

[ترجمه ترگمان] من امیدوار هستم که این بار امتحان را رد کنم
[ترجمه گوگل] امیدوارم در حال گذراندن آزمون این بار امیدوار باشم

• (2) تعریف: showing indications that something hoped for will happen.
• مترادف: bright, encouraging, favorable, heartening, promising
• متضاد: grim, hopeless
• مشابه: auspicious, competitive, optimistic, positive, propitious, rosy, upbeat

- hopeful signs

[ترجمه ترگمان] علایم امیدوار
[ترجمه گوگل] علائم امیدوار کننده

- The change in the weather made the situation appear hopeful.

[ترجمه ترگمان] تغییر در آب و هوا باعث شد وضعیت امیدوار به نظر برسد
[ترجمه گوگل] تغییر در آب و هوا باعث شد که این وضعیت امیدوار باشد

اسم ( noun )

مشتقات: hopefulness (n.)

• : تعریف: a young person who hopes for or shows promise of success.
• مترادف: aspirant
• مشابه: applicant, candidate, front-runner, suitor

• person who shows promise of future success; one who aspires to a certain office or position, candidate
promising, favorable; showing hope; full of hope, optimistic
if you are hopeful, you are fairly confident that something that you want to happen will happen.
an outcome, method, or event that is hopeful makes you feel that what you want to happen will happen.
if you refer to someone as a hopeful, you mean that they have an ambition and it is possible that they will achieve it.

مترادف و متضاد

امیدوار (صفت)

anticipant, hopeful, heartsome, sanguinary, sanguineous

پشت گرم (صفت)

hopeful, sure, backed

optimistic, expectant

Synonyms: anticipating, anticipative, assured, at ease, blithe, buoyant, calm, cheerful, comfortable, confident, content, eager, elated, emboldened, enthusiastic, expecting, faithful, forward-looking, high, hoping, inspirited, keeping the faith, lighthearted, looking forward to, reassured, rose-colored, rosy, sanguine, satisfied, serene, trustful, trusting, unflagging, upbeat

Antonyms: despairing, despondent, discouraged, fearful, gloomy, hopeless, low, pessimistic, sad

promising, auspicious

Synonyms: advantageous, arousing, beneficial, bright, cheerful, cheering, conducive, convenient, elating, encouraging, enlivening, exciting, expeditious, fair, favorable, fine, fit, flattering, fortifying, fortunate, golden, good, gracious, halcyon, heartening, helpful, inspiring, inspiriting, likely, lucky, opportune, pleasant, pleasing, probable, promiseful, propitious, providential, reasonable, reassuring, roseate, rosy, rousing, stirring, suitable, sunny, timely, uplifting, well-timed

Antonyms: desperate, hopeless, inauspicious, pointless, unpromising, wretched

جملات نمونه

a presidential hopeful

نامزد ریاست‌جمهوری که به انتخاب شدن امیدوار است

one of the most hopeful candidates

یکی از نامزدهایی که پیروزی آنان از همه محتمل‌تر است

1. hopeful signs

نشانه های امیدبخش

2. a presidential hopeful

نامزد ریاست جمهوری که به انتخاب شدن امیدوار است

3. he is hopeful about the future

او به آینده امیدوار است.

4. one of the most hopeful candidates

یکی از نامزدهایی که پیروزی آنان از همه محتمل تر است

5. Mr Norris said he was hopeful that his request would elicit a positive response.

[ترجمه ترگمان]آقای نوریس گفت امیدوار است که درخواست آقای کالینز جواب مثبت بدهد
[ترجمه گوگل]آقای نوریس گفت او امیدوار بود که درخواست او پاسخ مثبتی را به همراه داشته باشد

6. Despite threats of strike action, the management remain hopeful that an agreement can be reached.

[ترجمه ترگمان]علی رغم تهدیدهای اقدام اعتصاب، مدیریت همچنان امیدوار است که یک توافقنامه حاصل شود
[ترجمه گوگل]با وجود تهدید به اقدامات اعتصاب، مدیریت همچنان امیدوار است که توافق حاصل شود

7. His audition went well and he's fairly hopeful about getting the part.

[ترجمه ترگمان]تست او خوب پیش رفت و او تقریبا امیدوار بود که این نقش را بگیرد
[ترجمه گوگل]آزمایش او خوب بود و او نسبت به این بخش بسیار امیدوار بود

8. He is not very hopeful about the outcome of the interview.

[ترجمه ترگمان]او در مورد نتیجه مصاحبه چندان امیدوار نیست
[ترجمه گوگل]او در مورد نتایج مصاحبه بسیار امیدوار نیست

9. I feel hopeful of success/that we shall succeed.

[ترجمه ترگمان]امیدوارم موفق شویم و موفق خواهیم شد
[ترجمه گوگل]من احساس موفقیت در موفقیت دارم / ما موفق خواهیم شد

10. I am hopeful this misunderstanding will be rectified very quickly.

[ترجمه ترگمان]امیدوارم این سوتفاهم به سرعت تصحیح شود
[ترجمه گوگل]من امیدوارم این سوء تفاهم بسیار سریع حل شود

11. I'm hopeful and confident that the graduation ceremony will really be a completely new start. I believe that the knowledge you have acquired will enable you to be successful in whatever field you may enter.

[ترجمه ترگمان]من امیدوار هستم و مطمئن هستم که مراسم فارغ التحصیلی واقعا یک شروع کاملا جدید خواهد بود من معتقدم که دانشی که کسب کرده اید، شما را قادر خواهد ساخت تا در هر زمینه ای که ممکن است وارد آن شوید موفق باشید
[ترجمه گوگل]من امیدوارم و مطمئن هستم که مراسم فارغ التحصیلی واقعا شروع جدیدی خواهد بود من اعتقاد دارم که دانش شما به دست آورد شما را قادر خواهد ساخت که در هر زمینه ای که ممکن است وارد شوید موفقیت آمیز باشد

12. The attendant should make the patient happy and hopeful.

[ترجمه ترگمان]متصدی باید بیمار را خوشحال و امیدوار کند
[ترجمه گوگل]بیمار باید بیمار را خوشحال و امیدوار کند

13. Everyone's feeling pretty hopeful about the future.

[ترجمه ترگمان]همه نسبت به آینده امیدوار هستند
[ترجمه گوگل]هر کس در مورد آینده امیدوار است

14. I feel hopeful that we'll find a suitable house very soon.

[ترجمه ترگمان]من احساس امید می کنم که به زودی یک خانه مناسب پیدا خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که خیلی زود یک خانه مناسب پیدا کنیم

He is hopeful about the future.

او به آینده امیدوار است.

hopeful signs

نشانه‌های امیدبخش

پیشنهاد کاربران

چشم انتظار

I hopeful to teachering
من به معلم شدن امیدوارم.

پیشتاز ( در انتخابات )

خوشبختانه

امیدوار - کاندیدا - نامزد

امیدوارانه

کلمات دیگر: