کلمه جو
صفحه اصلی

lissome


معنی : چابک، چالاک، نرم، تاشو، قابل انحناء، بنرمی
معانی دیگر : lissom نرم

انگلیسی به فارسی

( lissom ) نرم، چابک، تاشو، چالاک، بنرمی


لیسمی، چابک، نرم، تاشو، چالاک، بنرمی، قابل انحناء


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: lissomely (lissomly) (adv.), lissomeness (lissomness) (n.)
(1) تعریف: bending easily; supple; lithe.
مترادف: limber, lithe, pliant, supple
مشابه: airy, ductile, flexible, plastic, pliable

- She had the lissom body of a dancer.
[ترجمه ترگمان] اندامش مهربان یک رقاص بود
[ترجمه گوگل] او دارای بدن لیسوم رقصنده بود

(2) تعریف: gracefully agile.
مترادف: agile, graceful, lithe, nimble, supple
مشابه: light-footed, lively, sprightly

- He watched her lissom fingers as they sped over the piano keys.
[ترجمه ترگمان] همچنان که با سرعت روی کلیدهای پیانو پیش می رفتند، انگشتانش را نگاه می کرد
[ترجمه گوگل] او انگشتان لیسوم او را تماشا کرد، به طوری که آنها بر روی کلیدهای پیانو حرکت می کردند

• flexible, limber, supple; agile, nimble

مترادف و متضاد

چابک (صفت)
light, clever, handy, nimble, dexterous, adroit, deft, agile, perky, feisty, quick, brisk, swift, light-foot, light-footed, spry, rapid, speedy, volant, frisky, lissom, lissome, lithesome, rath, rathe, kittle, lightsome

چالاک (صفت)
nifty, handy, smart, nimble, dexterous, adroit, deft, dextrous, mercurial, peppy, brisk, spry, nippy, pawky, sprightly, natty, frisky, prompt, lissom, lissome, lithesome

نرم (صفت)
slick, fine, effeminate, supple, suave, sleek, mellow, soft, tractable, downy, limp, floppy, smooth, limber, spongy, pliant, flexible, lubricious, flexuous, cottony, fluffy, tractile, treatable, plastic, glace, flabby, plumy, lissom, lissome, lithesome, lithe, flexural, sequacious, levigated, silky, irrefrangible, lambent, sericeous, silken

تاشو (صفت)
limber, pliant, flexible, foldaway, lissom, lissome, lithesome

قابل انحناء (صفت)
limp, flexible, lissom, lissome, wiry

بنرمی (صفت)
lissom, lissome, lithesome

جملات نمونه

1. He was slim, lissome, with eyes like licked stone.
[ترجمه ترگمان]او لاغر و لاغر بود با چشمانی مثل سنگ licked
[ترجمه گوگل]او باریک و لوسمی بود، با چشمهایی مانند سنگ لیمو

2. The lissome birchbark canoe seemed to be a fish, so easily did it cut through the rolling black waves and ranks of ice.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که کرجی lissome ماهی یک ماهی است و به آسانی از میان امواج سیاه و انبوه یخ عبور می کند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که قایقرانی بیسببیک birchbark یک ماهی است، به طوری که آن را به راحتی از طریق امواج سیاه و سفید نورد و صفر یخ برش

3. Easy and flexible: The outside has non-slip, lissome and artistic, operate easily and can carry it in the pocket.
[ترجمه ترگمان]آسان و انعطاف پذیر: بیرون فاقد -، lissome و هنرمندانه است، به راحتی عمل می کند و می تواند آن را در جیب حمل کند
[ترجمه گوگل]آسان و انعطاف پذیر: خارج از غیر لغزش، لسوم و هنری است، به راحتی عمل می کند و می تواند آن را در جیب حمل کند

4. However, a filmmaker from South has succeeded in breaking the reserve of the lissome lass.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک فیلمساز از آفریقای جنوبی موفق به شکستن ذخیره این دختر lissome شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، یک فیلمساز از جنوب موفق به شکستن لسنس لسوم شده است

5. Her foot touches the plate and sets off the trap, but so swift and lissome is she that her ankles evade the clash of the serrated iron jaws as they spring together.
[ترجمه ترگمان]پایش به بشقاب دست می زند و تله را رها می کند، اما این قدر سریع و سریع است که مچ پاهایش را با برخورد به لبه ستون فقرات دندانه دندانه فرو می کند
[ترجمه گوگل]پاهایش لبه آن را لمس می کند و دام را خاموش می کند، اما آنقدر سریع و لجباز است که مچ دستش از برخورد فک های چرک زده جلوگیری می کند

6. As an 18 year-old high school student, a picture taken at a track meet in New York showed the olive-toned, lissome athlete in a white tank top and black shorts.
[ترجمه ترگمان]به عنوان دانش آموز ۱۸ ساله دبیرستان، عکسی که در یک مسیر در نیویورک گرفته شد نشان داد که the با ته رنگ زیتونی و شلوارک سیاه در یک تانک سفید دیده می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک دانش آموز 18 ساله دبیرستان، یک عکس گرفته شده در مسیری که در نیویورک برگزار می شود، نشان داد که ورزشکار زیتون تیزهوش، لیسمی در بالای تانک سفید و شلوار سیاه و سفید

7. It seems Toto has his second kiss from a lissome banker's daughter, a rainstorm buss worthy of Anna Magnani.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که \"توتو\" بوسه دومش رو از دختر بانک دار s \"داره، و یه ماچ بارون که ارزش\" آنا Magnani \" رو داره
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد Toto بوسه دوم خود را از یک دختر بانکدار lissome، یک بار باران شگفت انگیز ارزش آنا Magnani

8. But let's let breasts be like legs, hips, neck, face, and all the other body parts of a female - not lissome almost inanimate objects that automatically "click" men's brains' to the "turn on" mode.
[ترجمه ترگمان]اما اجازه دهید breasts مانند پاها، باسن، گردن، صورت و تمام قسمت های بدن یک زن باشند - نه اشیا بی جان تقریبا بی جان که به طور خودکار مغز مردان را بر روی \"تغییر در حالت\" کلیک می کنند
[ترجمه گوگل]اما اجازه دهید سینه ها مانند پاها، ناحیه کمر، گردن، صورت و سایر قسمت های بدن یک زن باشد - نه اشیاء تقریبا بی جان که به طور خودکار 'مغز مردان' را به حالت 'روشن' بر می گردانند

پیشنهاد کاربران

1 قابل انعطاف
2 تمرین نرمش کردن
3 کش دار


کلمات دیگر: