1. he paints only from remembrance
او فقط با استفاده از حافظه اش نقاشی می کند.
2. The remembrance of past sorrow is joyful.
[ترجمه ترگمان]خاطره غم و اندوه گذشته شادی بخش است
[ترجمه گوگل]یادآوری غم گذشته، خوشحال است
3. The very remembrance of my former misfortune proves a new one to me.
[ترجمه ترگمان]خاطره بدبختی سابق من یکی دیگر را ثابت می کند
[ترجمه گوگل]همان یادآوری نادانی سابق من یک چیز جدید برای من است
4. He smiled at the remembrance of their first kiss.
[ترجمه ترگمان]به یاد اولین بوسه خود لبخند زد
[ترجمه گوگل]او به یاد اولین بوسه اش لبخند زد
5. On Remembrance Sunday we honour those who died.
[ترجمه ترگمان]روز یکشنبه ما به کسانی که کشته شدند احترام می گذاریم
[ترجمه گوگل]در یادبود یکشنبه، ما کسانی را که درگذشته بودند احترام می گذاریم
6. A service was held in remembrance of local soldiers killed in the war.
[ترجمه ترگمان]مراسم یادبود سربازان محلی کشته شده در جنگ برگزار شد
[ترجمه گوگل]یک سرویس در یادبود سربازان محلی کشته شده در جنگ برگزار شد
7. The cenotaph stands as a remembrance of those killed during the war.
[ترجمه ترگمان]The به عنوان یادگاری از کسانی است که در طی جنگ کشته شدند
[ترجمه گوگل]قنوتاو به عنوان یادآوری کسانی که در طول جنگ کشته شده است
8. Christians eat bread and drink wine in remembrance of Jesus.
[ترجمه ترگمان]مسیحیان نان و شراب را به یاد مسیح می خورند
[ترجمه گوگل]مسیحیان به یاد عیسی نان می خورند و شراب می خورند
9. A church service was held in remembrance of the victims.
[ترجمه ترگمان]مراسم کلیسایی به یادبود قربانیان برگزار شد
[ترجمه گوگل]یک سرویس کلیسا به یاد قربانیان برگزار شد
10. He sent us a small remembrance of his visit.
[ترجمه ترگمان]او برای ما یک خاطره کوچک از دیدار او فرستاد
[ترجمه گوگل]او یک یادگار کوچک از دیدار او را به ما فرستاد
11. Do you have any remembrance of your childhood?
[ترجمه ترگمان]آیا شما خاطرات دوران کودکی خود را به یاد دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یادآوری دوران کودکی خود را دارید؟
12. This watch is a remembrance of my father.
[ترجمه ترگمان]این ساعت یادگاری از پدرم است
[ترجمه گوگل]این ساعت یک یادگار پدرم است
13. They wore black in remembrance of those who had died.
[ترجمه ترگمان]به یاد کسانی بودند که مردند
[ترجمه گوگل]آنها به خاطر کسانی که فوت کرده بودند سیاه پوشیده بودند
14. All remembrance of him has escaped from my mind.
[ترجمه ترگمان]تمام خاطرات او از ذهن من گریخته بود
[ترجمه گوگل]تمام خاطرات او از ذهنم فرار کرده است
15. He razed her from his remembrance.
[ترجمه ترگمان]او را از یاد برد
[ترجمه گوگل]او را از یاد او پاک کرد