1. Home rule and decentralisation will ensure that economic power and prosperity is spread throughout Britain.
[ترجمه ترگمان]قانون خانه و تمرکز زدایی تضمین خواهد کرد که قدرت اقتصادی و رونق در سراسر بریتانیا گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]حکومت خانه و عدم تمرکززدایی اطمینان می دهد که قدرت اقتصادی و رفاه در سراسر بریتانیا گسترش یافته است
2. In Parliament he was a determined opponent of home rule.
[ترجمه ترگمان]در پارلمنت، وی مخالف سرسخت قاعده خانه بود
[ترجمه گوگل]در پارلمان او یک مخالف مصمم از قانون خانه بود
3. Home rule and proportional representation are the means by which we shall break the stranglehold of Westminster.
[ترجمه ترگمان]قانون خانه و نمایندگی متناسب وسیله ای هستند که از خفقان وست مینستر استفاده خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]حکومت خانه و نمایندگی متناسب وسیله ای است که ما باید خرابکارانه وست مینستر را شکست دهیم
4. In 187 Congress abolished what remained of home rule and took over the District.
[ترجمه ترگمان]در ۱۸۷ کنگره، آنچه از قانون خانگی باقی مانده بود را منسوخ کرد و منطقه را تصرف کرد
[ترجمه گوگل]در سال 187 کنگره، آنچه را که از قانون خانه باقی مانده بود لغو کرد و در آن منطقه را گرفت
5. A fervent supporter of Home Rule, he had converted to the Roman Catholic faith.
[ترجمه ترگمان]او یکی از حامیان سرسخت قانون خانگی بود که دین کاتولیک رومی را تغییر داده بود
[ترجمه گوگل]هوادار حامی قانون خانه، او را به ایمان کاتولیک رومی تبدیل شده است
6. During the home rule crisis in 188 Harland made secret preparations to withdraw to mainland Britain if the situation became intolerable.
[ترجمه ترگمان]در طول بحران حاکمیت خانگی در ۱۸۸ Harland، در صورتی که وضعیت غیرقابل تحمل شد، آماده سازی های پنهانی را برای عقب نشینی به سرزمین اصلی بریتانیا انجام دادند
[ترجمه گوگل]در حین بحران قانون خانه در 188 هارلند تهدیدات مخفی برای خروج به سرزمین اصلی بریتانیا، اگر وضعیت غیر قابل تحمل شد
7. The islanders are demanding home rule.
[ترجمه ترگمان]جزیره نشینان خواستار قانون خانه هستند
[ترجمه گوگل]ساکنان جزیره خواستار قوانین خانه هستند
8. Municipal reformers also fought hard to obtain home rule and an end to legislative interference in municipal administration.
[ترجمه ترگمان]اصلاح طلبان شهرداری نیز برای به دست آوردن قانون خانه و پایان دادن به دخالت قانون گذاری در اداره شهرداری سخت تلاش کردند
[ترجمه گوگل]اصلاح طلبان شهری نیز به شدت برای دستیابی به حکومت خانه و پایان دادن به دخالت قانونی در اداره شهرداری سخت تلاش کردند
9. In 1954 New Orleans finally received a strong home rule charter, which substituted a mayor-council form of government for the mayor-commission form that had existed since 19
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۴، نیواورلئان یک حکم قانون خانگی قوی دریافت کرد که تشکیل یک شورای شهردار را برای فرم کمیسیون شهردار که از ۱۹ سال پیش وجود داشت جایگزین کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1954 نیواورلئان در نهایت یک منشور قانونی قوی برای خانه دریافت کرد که جایگزین فرم شهردار برای تشکیل کمیسیون شهردار شد که از 19
10. Greenland celebrated home rule from Denmark by distributing two tonnes of rare whale meat.
[ترجمه ترگمان]گرینلند قانون خانه خود را با توزیع دو تن گوشت کمیاب وال گیری از دانمارک جشن گرفت
[ترجمه گوگل]گرینلند از دانمارک با توزیع دو تن گوشت نهنگ نادر جشن گرفت
11. Irish statesman who opposed home rule for Ulster and was Northern Ireland's first prime minister ( 1921 - 1940 ).
[ترجمه ترگمان]سیاست مدار ایرلندی که با قاعده خانگی برای اول ستر مخالف بود و اولین نخست وزیر ایرلند شمالی (۱۹۲۱ - ۱۹۴۰)بود
[ترجمه گوگل]استادیار ایرلندی که مخالف قانون خانه برای اولستر بود و اولین نخست وزیر ایرلند شمالی (1921-1940) بود
12. Home rule for Scotland would be accompanied by a similar measure for Wales.
[ترجمه ترگمان]قانون خانه برای اسکاتلند با معیار مشابهی برای ولز همراه خواهد بود
[ترجمه گوگل]مقررات خانه برای اسکاتلند با یک معیار مشابه برای ولز همراه خواهد بود
13. Irish statesman who opposed home rule for Ulster and was Northern Ireland's first prime minister (92-940).
[ترجمه ترگمان]سیاست مدار ایرلندی که با قاعده خانگی برای اول ستر مخالف بود و اولین نخست وزیر ایرلند شمالی (۹۲ - ۹۴۰)بود
[ترجمه گوگل]دولتمرد ایرلند که مخالف قانون خانه برای اولستر بود و اولین نخست وزیر ایرلند شمالی (92-940) بود
14. Limited home rule was granted by the Danish government in 187 and protectorate-like independence and sovereignty over domestic matters followed in 191
[ترجمه ترگمان]دولت دانمارک در ۱۸۷ سال و حمایت از استقلال و حاکمیت بر امور داخلی به ۱۹۱ قانون داخلی اعطا شد
[ترجمه گوگل]حکومت محدود خانه در سال 187 توسط دولت دانمارک و استقلال و حاکمیت بر سر مسائل داخلی که در سال 191 صورت گرفت
15. If the former, then they have to accept that different unions are possible, devolved, home rule, federal.
[ترجمه ترگمان]اگر اولی، آن ها باید بپذیرند که اتحادیه های مختلف ممکن است، محول، قانون خانه، فدرال
[ترجمه گوگل]در صورتی که اول، پس آنها باید قبول کنند که اتحادیه های مختلف ممکن است، مجاز، قانون خانه، فدرال باشد