معنی : سوزان
inflaming
معنی : سوزان
انگلیسی به فارسی
التهاب، سوزان
انگلیسی به انگلیسی
• act of inflaming, inflammation
مترادف و متضاد
سوزان (صفت)
alight, ablaze, burning, scorching, ardent, galling, scathing, torrid, afire, aflame, fervid, inflaming
جملات نمونه
1. The General holds the rebels responsible for inflaming the situation.
[ترجمه ترگمان]ژنرال شورشیان مسئول دامن زدن به این وضعیت است
[ترجمه گوگل]سرانجام شورشیان را مسئول انفجار وضعیت می کند
[ترجمه گوگل]سرانجام شورشیان را مسئول انفجار وضعیت می کند
2. Police responded with nightsticks and pepper spray, further inflaming the crowd.
[ترجمه ترگمان]پلیس با اسپری فلفل و اسپری فلفل به دامن زدن به جمعیت واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]پلیس با نوشیدنی ها و اسپری فلفل پاسخ داد، که بیشتر مردم را جذب می کند
[ترجمه گوگل]پلیس با نوشیدنی ها و اسپری فلفل پاسخ داد، که بیشتر مردم را جذب می کند
3. And, by inflaming the liver, hepatitis can adversely affect dozens of life processes.
[ترجمه ترگمان]و با تحریک کبد، هپاتیت می تواند تاثیر منفی بر ده ها فرآیند زندگی بگذارد
[ترجمه گوگل]و، بوسیله لجن کبد، هپاتیت می تواند بر چندین فرآیند زندگی تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]و، بوسیله لجن کبد، هپاتیت می تواند بر چندین فرآیند زندگی تاثیر بگذارد
4. The foaming plastics made of the inflaming retarding EPS recently developed are for the time being the lightest and most economical package construction materials in the world.
[ترجمه ترگمان]پلاستیک های کف آلود ساخته شده از the EPS که اخیرا توسعه یافته اند، در حال حاضر سبک ترین و most مواد ساختمانی در جهان هستند
[ترجمه گوگل]پلاستیک های فوم ساخته شده از EPS عقب مانده التهاب که اخیرا توسعه یافته اند، در حال حاضر سبک ترین و ارزان ترین مصالح ساختمانی در جهان هستند
[ترجمه گوگل]پلاستیک های فوم ساخته شده از EPS عقب مانده التهاب که اخیرا توسعه یافته اند، در حال حاضر سبک ترین و ارزان ترین مصالح ساختمانی در جهان هستند
5. Further, the thermal stability and the inflaming properties of phenolic foam was compared with those of PUF.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، پایداری حرارتی و تورم شدید فوم فنولی، با مواد PUF مقایسه شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پایداری حرارتی و خواص لجن فوم فنول با مقادیر PUF مقایسه شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پایداری حرارتی و خواص لجن فوم فنول با مقادیر PUF مقایسه شد
6. Thin paper introduce the advanced producing process of inflaming retarding fine antimonous oxide which is introducing from Japan.
[ترجمه ترگمان]کاغذ نازک فرآیند تولید پیشرفته oxide اکسید antimonous را که از ژاپن معرفی می کند، معرفی می کند
[ترجمه گوگل]مقاله نازک، فرآیند تولید پیشرفته تولید اکسید آنتیموان خوب ضعیف را که از ژاپن معرفی شده است، معرفی می کند
[ترجمه گوگل]مقاله نازک، فرآیند تولید پیشرفته تولید اکسید آنتیموان خوب ضعیف را که از ژاپن معرفی شده است، معرفی می کند
7. The inflaming retarding effect of Ca on molten Al-Mg alloy under various temperatures and retention time is investigated.
[ترجمه ترگمان]اثر retarding inflaming بر آلیاژ آلومینیوم منیزیم تحت دماهای مختلف و زمان حفظ، مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اثر بازدارنده التهاب Ca بر روی آلیاژ Al-Mg مذاب تحت دماهای مختلف و مدت زمان نگهداری مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اثر بازدارنده التهاب Ca بر روی آلیاژ Al-Mg مذاب تحت دماهای مختلف و مدت زمان نگهداری مورد بررسی قرار گرفته است
8. He warned America off inflaming tensions by "internationalising" what Beijing insists are bilateral matters.
[ترجمه ترگمان]او به آمریکا هشدار داد به دامن زدن به تنش های موجود در \"internationalising\" چیزی که پکن بر امور دو جانبه دارد دامن زد
[ترجمه گوگل]او به آمریکا هشدار داد که تنش ها را از طریق «بین المللی کردن» به چالش بکشد
[ترجمه گوگل]او به آمریکا هشدار داد که تنش ها را از طریق «بین المللی کردن» به چالش بکشد
9. You're saying Israeli actions are inflaming the region.
[ترجمه ترگمان]شما دارید که اقدامات اسرائیل، این منطقه را دامن می زند
[ترجمه گوگل]شما می گویید اقدامات اسرائیل منطقه را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]شما می گویید اقدامات اسرائیل منطقه را تحریک می کند
10. Your throat are inflaming.
[ترجمه ترگمان] گلوت ورم کرده
[ترجمه گوگل]گلو شما ملتهب است
[ترجمه گوگل]گلو شما ملتهب است
11. Critics say the mayor is a bigot who is inflaming racial tensions in his city.
[ترجمه ترگمان]منتقدان می گویند شهردار a است که تنش های نژادی را در شهر خود دامن می زند
[ترجمه گوگل]منتقدان می گویند که شهردار خیابانی است که تنش های نژادی را در شهر خود پر می کند
[ترجمه گوگل]منتقدان می گویند که شهردار خیابانی است که تنش های نژادی را در شهر خود پر می کند
12. Elmire tries to win a favor from Tartuffe by inflaming his lechery and trapping him in a compromising situation.
[ترجمه ترگمان]Elmire می کوشد با دامن زدن به فسق و فجور خود به نفع تارتوف دست به دست بزند و او را در وضعیتی به خطر بیندازد
[ترجمه گوگل]Elmire تلاش می کند تا به نفع از Tartuffe با نفوذ شلاق زدن او و به دام انداختن او را در شرایط مصالحه
[ترجمه گوگل]Elmire تلاش می کند تا به نفع از Tartuffe با نفوذ شلاق زدن او و به دام انداختن او را در شرایط مصالحه
13. In the midst of the morning rush-hour his laughter drifted after her, curling round her senses and inflaming her still further.
[ترجمه ترگمان]در وسط صبح، صدای خنده او بعد از آن که حواسش پرت شد، حواسش را جمع کرد و دوباره شروع به درمان کرد
[ترجمه گوگل]در اواسط صبح، ساعت عجله، خنده او پس از او رانده شد، پیچش زدن دور حواس خود را و او را همچنان بیشتر لعاب
[ترجمه گوگل]در اواسط صبح، ساعت عجله، خنده او پس از او رانده شد، پیچش زدن دور حواس خود را و او را همچنان بیشتر لعاب
14. The committee also blamed Arab leaders and Knesset members for contributing to inflaming the atmosphere and making the violence more severe.
[ترجمه ترگمان]این کمیته همچنین رهبران عرب و اعضای کنست را به مشارکت در دامن زدن به دامن زدن و خشونت بیشتر متهم کرد
[ترجمه گوگل]این کمیته همچنین رهبران عرب و اعضای کنست را به خاطر فحش دادن جو زمین و خشونت شدید ترغیب کرد
[ترجمه گوگل]این کمیته همچنین رهبران عرب و اعضای کنست را به خاطر فحش دادن جو زمین و خشونت شدید ترغیب کرد
15. Such as grain sheet rubber, it play the role of derrick and inflaming retarding.
[ترجمه ترگمان]مانند لاستیک sheet، آن نقش of و دامن زدن به retarding را بازی می کند
[ترجمه گوگل]مانند لاستیک ورق دانه، آن را بازی درخت و بازدارنده التهاب
[ترجمه گوگل]مانند لاستیک ورق دانه، آن را بازی درخت و بازدارنده التهاب
کلمات دیگر: