1. There has been an overemphasis on content rather than methodology.
[ترجمه ترگمان]بیش از روش روش شناسی بر روی محتوا تاکید دارد
[ترجمه گوگل]بیش از حد تمرکز بر محتوا و نه روش شناسی وجود دارد
2. Overemphasis, hamming it up, leads to the exaggerations of satire, cartooning, melodrama and farce.
[ترجمه ترگمان]overemphasis، که آن را منفجر می سازد، منجر به exaggerations هجو، کارتون cartooning، ملودرام و farce می شود
[ترجمه گوگل]بیش از حد، آن را هامم، منجر به اغراق طنز، cartooning، ملودرام و نقاشی
3. That is to say it would remove the overemphasis on a simultaneous and over-rich diet of information gathering and testing.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا است که این امر تاکید بیش از حد بر یک رژیم غذایی غنی و بیش از حد غنی برای جمع آوری و آزمایش اطلاعات را از بین می برد
[ترجمه گوگل]به این معنی است که بیش از حد تمرکز بر یک رژیم همزمان و بیش از حد غنی از جمع آوری و تست اطلاعات را حذف کنید
4. Overemphasis of the objectivity, inevitability and certainty of the educational laws is against the education practice.
[ترجمه ترگمان]انتقاد از بی طرفی، اجتناب ناپذیر بودن و قطعیت قوانین آموزشی در برابر تمرین آموزشی است
[ترجمه گوگل]بیش از حد تمرکز بر عینیت، اجتناب ناپذیر بودن و قطعیت قوانین آموزشی علیه عمل آموزش و پرورش است
5. The overemphasis on the exterior elevation in its former design resulted in the closeness, straitness and irregularity of the majority of the interior space.
[ترجمه ترگمان]تاکید بیش از حد بر ارتفاع خارجی در طراحی قبلی آن منجر به نزدیکی، straitness و بی نظمی اکثر فضای داخلی شد
[ترجمه گوگل]تمرکز بیش از حد بر ارتفاع بیرونی در طراحی اولیه آن، نزدیک شدن، تسلیم شدن و بی نظمی اکثر فضای داخلی بود
6. Some attribute the rise to an overemphasis on early success.
[ترجمه ترگمان]برخی این افزایش را به تاکید بیش از حد بر روی موفقیت اولیه می دانند
[ترجمه گوگل]بعضی از اینها باعث افزایش بیش از حد در موفقیت اولیه می شود
7. He attributed the party's lack of success to an overemphasis on ideology and ideas.
[ترجمه ترگمان]او عدم موفقیت حزب را به تاکید بیش از حد بر روی ایدئولوژی و ایده ها نسبت داد
[ترجمه گوگل]او عدم موفقیت حزب را به بیش از حد بر ایدئولوژی و ایده ها اختصاص داد
8. We are beginning to see significant signs of restoring a balance to this overemphasis on left-brain skills.
[ترجمه ترگمان]ما شروع به مشاهده نشانه های قابل توجهی از احیای تعادل بین این بیش از حد بر روی مهارت های چپ مغز خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما شروع به دیدن نشانه های قابل توجهی از بازگرداندن تعادل به این overemphasis در مهارت های چپ مغز است
9. Anything more will lead to festering bad feelings and an overemphasis on money.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی بیشتر به خاطر احساسات بد و پولی که به پول احتیاج دارد منجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]هرچه بیشتر به احساسات غم انگیز و غلبه بر پول کمک می کند
10. In some cases of divorcement, independent and autonomous position for the minors have been overlooked in view of overemphasis on free choice of divorcement.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد of، موقعیت مستقل و مستقلی برای افراد نابالغ به عنوان تاکید بیش از حد بر انتخاب آزاد of نادیده گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در مواردی از قبیل طلاق گرفتن، موقعیت مستقل و مستقل برای افراد زیر سن قانونی با توجه به اضافه بر توجه به انتخاب آزاد طلاق از بین رفته است
11. Paradoxically, Africa's food problems are often ascribed to an overemphasis on nonfood drops.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا مشکلات غذایی در آفریقا اغلب به تاکید بیش از حد بر قطرات پاشیده شده نسبت داده می شود
[ترجمه گوگل]به طور پرافتخار، مشکلات غذایی در آفریقا اغلب به بیش از حد بر قطره های غیر غذایی وابسته است