کلمه جو
صفحه اصلی

petitioner


معنی : عرضحال دهنده
معانی دیگر : دادخواست کننده، دادخواه، عار­، شاکی، عریضه نگار، متکلم

انگلیسی به فارسی

دادخواست‌کننده، دادخواه، عرض‌حال‌دهنده، عارض، شاکی، عریضه‌نگار، متکلم


متقاضی، عرضحال دهنده


انگلیسی به انگلیسی

• one who submits a request; one who pleads, one who appeals; one who submits a legal demand
a petitioner is a person who presents or signs a petition.
a petitioner is also a person who brings a legal case to a court of law.
in britain, a petitioner is someone who goes to a court of law to obtain a divorce.

مترادف و متضاد

عرض حال دهنده (اسم)
suitor, petitioner, pleader

جملات نمونه

1. The petitioner ask for a variation in her maintenance order.
[ترجمه ترگمان]دادخواست درخواست تغییر در نظم و نگهداری او را می کند
[ترجمه گوگل]وکیل دهنده درخواست تغییرات در نظم نگهداری او را میپرسد

2. Petitioner does not purport to have made, and is in no position to make, such findings.
[ترجمه ترگمان]Petitioner ادعا نمی کند که این کار را کرده است و در هیچ موقعیتی نیست که چنین یافته ها را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]متقاضی قصد ندارد چنین یافته هایی را ایجاد کند و در هیچ جایگاهی قرار ندارد

3. Petitioner certainly was not attempting to conceal or withhold from the Committee his own past political associations, predilections, and preferences.
[ترجمه ترگمان]Petitioner به طور قطع سعی در پنهان کردن یا خودداری از وابستگی های سیاسی گذشته خود، predilections و ترجیحات نداشت
[ترجمه گوگل]متقاضی قطعا تلاش نکرد که انجمن خود را، وابستگی ها و ترجیحات گذشته خود را از کمیته پنهان کند

4. The petitioner asks whether Seia can vindicate.
[ترجمه ترگمان]The می پرسد که آیا Seia می تواند تایید کند یا خیر
[ترجمه گوگل]متقاضی می پرسد آیا Seia می تواند مجددا صادر کند

5. The petitioner applied to the Court of Appeal for leave to appeal to the Privy Council.
[ترجمه ترگمان]The به دادگاه استیناف متوسل شد تا از شورای خصوصی درخواست استیناف کند
[ترجمه گوگل]درخواست کننده به دادگاه تجدیدنظر برای درخواست تجدیدنظر در شورای نگهبان اعطا شد

6. Petitioner contends that the coercive nature of this program is evident from the degree of success it has achieved.
[ترجمه ترگمان]Petitioner ادعا می کند که ماهیت اجباری این برنامه از درجه موفقیتی که بدست آورده است مشهود است
[ترجمه گوگل]متقاضی می گوید که ماهیت اجباری این برنامه از لحاظ موفقیت موفقیت آمیز مشهود است

7. If there is more than one petitioner, then only one need swear the affidavit verifying the petition.
[ترجمه ترگمان]اگر بیش از یک فرد شاکی وجود داشته باشد، فقط یک نفر باید در تصدیق دادخواست خود سوگند یاد کند
[ترجمه گوگل]اگر بیش از یک متقاضی وجود داشته باشد، تنها یک نفر باید ادعا کند که پرونده را تأیید کند

8. The appeal of the petitioner in this case must be dismissed for want of jurisdiction.
[ترجمه ترگمان]دادخواست شاکی در این مورد باید از صلاحیت قانونی محروم شود
[ترجمه گوگل]درخواست تجدید نظر درخواست کننده در این پرونده باید از نظر قانونی محروم شود

9. That the respondent has deserted the petitioner for a continuous period of at least two years immediately preceding the presentation of the petition.
[ترجمه ترگمان]این که پاسخ دهنده برای یک دوره متوالی حداقل دو سال قبل از ارائه درخواست، فرد شاکی را ترک کرده باشد
[ترجمه گوگل]این که پاسخ دهندگان درخواست دهنده را برای یک دوره پیوسته حداقل دو سال قبل بلافاصله قبل از ارائه درخواست، کنار گذاشته اند

10. In this instance the petitioner must prove that he or she was not solely responsible for the failure of the first marriage.
[ترجمه ترگمان]در این مورد شخص شاکی باید ثابت کند که او تنها مسئول شکست اولین ازدواج نبوده است
[ترجمه گوگل]در این مثال، متقاضی باید ثابت کند که او تنها مسئول شکست نخستین ازدواج نیست

11. The only protection for the petitioner at the papal court is the Purse.
[ترجمه ترگمان]تنها حمایتی که در دربار پاپ در دادگاه پاپ وجود دارد، کیف Purse است
[ترجمه گوگل]تنها حفاظت از متقاضی در دادگاه پاپ، کیف پول است

12. The District Court denied petitioner ? ? s motion for a judgment of acquittal.
[ترجمه ترگمان]دادگاه منطقه شاکی را انکار کرده است؟ برای تبرئه تبرئه خود حرکت کنیم
[ترجمه گوگل]دادگاه منطقه دادستان را رد کرد؟ ؟ حرکت برای محکومیت محکومیت

13. Both the petitioner and respondent provide for the upkeep of the children.
[ترجمه ترگمان]هم دادخواست و هم پاسخگو مخارج نگهداری کودکان را تامین می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو متقاضی و متقاضی مراقبت از کودکان را برای نگهداری کودکان فراهم می کنند

14. Enron forwarded a copy of that letter to petitioner.
[ترجمه ترگمان]کمپانی انرون یک کپی از این نامه را به شاکی ارسال کرده است
[ترجمه گوگل]انرون یک کپی از این نامه را به متقاضی ارائه داد

15. The competent petitioner thinks the perpetual impetus is pretty.
[ترجمه ترگمان]The لایق این فکر را می کند که کشش دائمی او بسیار زیبا است
[ترجمه گوگل]متقاضی صالح فکر می کند که انگیزه دائمی آن بسیار زیبا است

پیشنهاد کاربران

در حقوق معنی خواهان میدهد


کلمات دیگر: