کلمه جو
صفحه اصلی

melodic


معنی : دلپذیر، خوش اهنگ، ملیح، خوش نوا، خوش هوا، دارای ملودی
معانی دیگر : وابسته به یا همانند ملودی (melody)، ملودی وار

انگلیسی به فارسی

خوش نوا، ملیح، دلپذیر، خوش اهنگ، دارای ملودی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: melodically (adv.)
• : تعریف: of, pertaining to, or characterized by melody; melodious.
مشابه: melodious

- They chose a very melodic piece for the country's national anthem so that people could easily sing it.
[ترجمه ترگمان] آن ها قطعه بسیار ملودی را برای سرود ملی کشور انتخاب کردند تا مردم بتوانند به راحتی آن را بخوانند
[ترجمه گوگل] آنها یک قطعه بسیار ملودیک برای سرود ملی کشور را انتخاب کردند تا مردم بتوانند به راحتی آن را بخوانند
- He says he prefers traditional classical music because it is more melodic than modern music.
[ترجمه ترگمان] او می گوید که موسیقی سنتی سنتی را ترجیح می دهد زیرا از موسیقی مدرن ملودی بیشتری دارد
[ترجمه گوگل] او می گوید که او موسیقی کلاسیک سنتی را ترجیح می دهد، زیرا ملودیک تر از موسیقی مدرن است

• pleasant to the ear; melodious; of melody
melodic means relating to melody; a technical term in music.

مترادف و متضاد

دلپذیر (صفت)
pleasant, nice, handsome, agreeable, mellow, graceful, scrumptious, amiable, lovely, loved, bonnie, bonny, gracious, placable, euphonious, euphonic, melodic, palatable, delightful, melodious, kindly

خوش اهنگ (صفت)
concordant, tunable, tuneable, canorous, melodic, tuneful, dulcet, harmonic, melliferous

ملیح (صفت)
graceful, sugary, melodic, tuneful, dulcet, mellifluous, melodious

خوش نوا (صفت)
tunable, tuneable, melodic, melodious, lilting

خوش هوا (صفت)
melodic, mellifluous, mellifluent, thoroughly ventilated

دارای ملودی (صفت)
melodic, melodious

harmonious, musical


Synonyms: accordant, agreeable, assonant, canorous, clear, concordant, dulcet, euphonic, euphonious, harmonic, in tune, mellifluous, mellow, pleasing, resonant, silvery, soft, songful, sweet, sweet-sounding, symphonic, symphonious, tuned, tuneful, well-tuned


Antonyms: cacophonous, discordant, grating, harsh, inharmonious, unmelodic, unmusical


جملات نمونه

1. Wonderfully melodic and tuneful, his songs have made me weep.
[ترجمه ترگمان]فوق العاده خوش آهنگی و tuneful آهنگ های او مرا به گریه واداشت
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز ملودیک و صدای جیر جیر، آهنگ های او مرا گریه کرد

2. Their music is loud and not very melodic.
[ترجمه ترگمان]موسیقی آن ها بلند و نرم است
[ترجمه گوگل]موسیقی آنها با صدای بلند و بسیار ملودیک نیست

3. The strings provided a melodic background to the passages played by the soloist.
[ترجمه ترگمان]این سیم ها، یک پس زمینه ملودی را به قسمت هایی که توسط the می نواختند، فراهم کرد
[ترجمه گوگل]رشته ها یک پس زمینه ملودیک برای پاساژ هایی که توسط سولیست پخش می شود، ارائه شده است

4. The melodic line is carried by the two clarinets.
[ترجمه ترگمان]خط ملودی توسط دو clarinets انجام می شود
[ترجمه گوگل]خط ملودیک توسط دو کلارینت انجام می شود

5. His voice has a rich, melodic quality.
[ترجمه ترگمان]صدایش یک کیفیت خوب و ملودی دارد
[ترجمه گوگل]صدای او دارای کیفیت غنی و ملودیک است

6. There is very little melodic variation in the piece.
[ترجمه ترگمان]تنوع بسیار کمی در این قطعه وجود دارد
[ترجمه گوگل]تنوع ملودیک بسیار کمی در قطعه وجود دارد

7. His voice had a rich melodic quality.
[ترجمه ترگمان]صداش یه آهنگ خیلی خوش آهنگی داشت
[ترجمه گوگل]صدای او دارای کیفیت ملودیک غنی بود

8. Throughout, there are no awkward melodic leaps; everything proceeds smoothly, by arpeggio or by step.
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت هیچ یک با صدای خوش آهنگی باقی نمی ماند؛ همه چیز به نرمی و نرم می شود
[ترجمه گوگل]در طول، هیچ جهش ملودیک بی دست و پا وجود دارد؛ همه چیز به آرامی، توسط arpeggio یا گام به اجرا در می آید

9. We have already studied the treatment of melodic lines in treble and bass separately.
[ترجمه ترگمان]ما قبلا درمان خطوط ملودی را در سه برابر و به طور جداگانه مطالعه کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر درمان خطوط ملودیک را در سه گانه و باس به طور جداگانه بررسی کرده ایم

10. Without well-defined melodic periods phrases become inconclusive, merging into one another.
[ترجمه ترگمان]بدون این که دوره های ملودی خوب تعریف شده به خوبی تعریف شوند، به هم ادغام می شوند و به هم ادغام می شوند
[ترجمه گوگل]بدون عبارات ملودیک به خوبی تعریف شده، عبارات غیرقابل تصور، ادغام به یکدیگر می شوند

11. Best of all was his melodic inspiration: his creations were still being analyzed, harmonized and celebrated half a century later.
[ترجمه ترگمان]بهترین حالت او این بود: آثار او هنوز مورد تحلیل قرار گرفته، هماهنگ و نیمه یک قرن بعد مورد بررسی قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]بهترین هایش الهام ملودیک او بود: خلاقیت هایش هنوز هم تجزیه و تحلیل می شد، هماهنگ و جشن نیمی از یک قرن بعد

12. I am not so convinced about his melodic gifts in this work.
[ترجمه ترگمان]من چندان در مورد استعدادهای melodic در این کار مطمئن نیستم
[ترجمه گوگل]من در مورد این هدایای ملودیک در این کار متقاعد نشده ام

13. As a solo instrument following a melodic line, the violin can convey every imaginable shade of feeling.
[ترجمه ترگمان]ویولون به عنوان یک ساز تکی به دنبال یک خط ملودی، می تواند هر سایه ای از احساس را منتقل کند
[ترجمه گوگل]ویولن به عنوان یک ابزار انفرادی با دنبال کردن یک خط ملودیک، می تواند هر سایه تصور کننده ای از احساس را منتقل کند

14. We have discussed different methods of melodic construction.
[ترجمه ترگمان]ما روش های مختلفی از ساختار ملودی را مورد بحث قرار دادیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد روش های مختلف ساخت ملودیک بحث کرده ایم

پیشنهاد کاربران

آهنگین

melodic ( موسیقی )
واژه مصوب: لحنی
تعریف: منسوب به لحن


کلمات دیگر: