1. Traditionalists may howl, but in today's world, cultural relativism rules.
[ترجمه ترگمان]Traditionalists ممکن است زوزه بکشد، اما در دنیای امروز، نسبی گرایی فرهنگی
[ترجمه گوگل]سنت گرایان ممکن است صدای جیغ بکشند، اما در دنیای امروز، نسبیت گرایی فرهنگی حکم می کند
2. Three of these are of major significance: scientism, relativism and religious intolerance.
[ترجمه ترگمان]سه تن از اینها از اهمیت زیادی برخوردارند: scientism، نسبی گرایی و intolerance مذهبی
[ترجمه گوگل]سه نفر از آنها علت گرایی مهم، نسبی گرایی و عدم تحمل مذهبی هستند
3. There are at least three strong arguments against relativism as a stance which it is important that we help pupils to understand.
[ترجمه ترگمان]حداقل سه استدلال قوی در مقابل نسبی گرایی به عنوان یک موضع وجود دارد که به دانش آموزان کمک می کند تا درک کنند
[ترجمه گوگل]حداقل سه استدلال قوی علیه نسبیت گرایی به عنوان یک موضع وجود دارد که مهم است که ما به دانش آموزان درک کنیم
4. Often, therefore, relativism produces, through reaction to it, precisely what it sets out to destroy: increased dogmatism.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نسبی گرایی اغلب از طریق واکنش به آن، دقیقا همان چیزی است که برای انهدام آماده می شود: dogmatism بیشتر
[ترجمه گوگل]بنابراین، اغلب نسبیت گرایی، از طریق واکنش به آن، دقیقا همان چیزی است که آن را برای نابودی داعش افزایش می دهد
5. The problem of epistemological and cultural relativism, amongst other things, looms large here.
[ترجمه ترگمان]در اینجا نسبی گرایی فرهنگی و فرهنگی، در میان چیزهای دیگر، بزرگ است
[ترجمه گوگل]مشکل نسبیت شناسی معرفت شناختی و فرهنگی، در میان چیزهای دیگر، در اینجا بزرگ است
6. Child was of course accepting a degree of relativism which was usually an anathema to philosophers.
[ترجمه ترگمان]کودک دوره relativism را می پذیرفت که معمولا an از فلاسفه بود
[ترجمه گوگل]البته کودک قبول درجه ای از نسبیت گریزی داشت که معموال آن را به فیلسوف نشان می داد
7. Relativism is not an attractive proposition to anyone, least of all philosophers, because everything becomes so uncertain and transitory.
[ترجمه ترگمان]relativism برای هر کسی، دست کم از همه فلاسفه، یک پیشنهاد جالب نیست، زیرا همه چیز بسیار ناپایدار و ناپایدار می شود
[ترجمه گوگل]نسبیت گرایی برای هیچ کسی، حداقل از همه فیلسوفان، گزاره ای جذاب نیست، زیرا همه چیز غیرمنتظره و گذرا می شود
8. Sadly, with a philosophy of relativism and a philosophy of pluralism science of logic doesn't matter.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه با فلسفه of و فلسفه کثرت گرایی، علم منطق، اهمیتی ندارد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، با یک فلسفه relativism و یک فلسفه تکثرگرایی علم منطق مهم نیست
9. Many serious thinkers reject relativism because of this implication.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اندیشمندان جدی relativism را به خاطر این مفهوم رد می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از متفکران جدی نسبت به این نسبیت گرایی را رد می کنند
10. Benedict disagrees with relativism and - according to Bishop - sees it as the major battleground of the day.
[ترجمه ترگمان]بندیکتوس با تفکر نسبی گرایی موافق نیست و - به گفته اسقف، آن را میدان اصلی میدان دید
[ترجمه گوگل]مقدس با نسبیت گرایی مخالف است و به گفته اسقف، آن را به عنوان میدان نبرد بزرگ روزه می داند
11. Moral relativism advocates unlimited access to all information and denies any principles of right and wrong.
[ترجمه ترگمان]نسبی گرایی اخلاقی طرفدار دسترسی نامحدود به همه اطلاعات است و هر گونه اصول صحیح و غلط را رد می کند
[ترجمه گوگل]نسبیت اخلاقی از دسترسی نامحدود به تمام اطلاعات حمایت می کند و هر اصول درست و غلط را انکار می کند
12. Section 5 : Debating Universalism versus Cultural Relativism : How Is the Notion of Culture Discussed?
[ترجمه ترگمان]بخش ۵: Debating Universalism در مقابل فرهنگ Cultural: چگونه فرهنگ فرهنگ مورد بحث قرار می گیرد؟
[ترجمه گوگل]بخش 5 بحث در مورد جهانی سازی در برابر نسبیت فرهنگی چگونه می توان گفت که فرهنگ چیست؟
13. With its replacing absolutism by relativism, non - philosophy cuts off necessary link of philosophy development chain.
[ترجمه ترگمان]با جایگزین کردن قدرت مطلقه به وسیله نسبی گرایی، غیر فلسفه ارتباط لازم برای زنجیره توسعه فلسفه را قطع می کند
[ترجمه گوگل]با بی نظیر جایگزین آن توسط نسبیت گرایی، غیر فلسفی پیوند ضروری زنجیره توسعه فلسفه را قطع می کند
14. In some ways this sort of relativism strikes a progressive and reasonable note.
[ترجمه ترگمان]از برخی جهات، این نوع نسبی گرایی به یک یادداشت پیشرو و منطقی می رسد
[ترجمه گوگل]به نوعی این نوع نسبیت گرایی به یک یادداشت پیشرفته و معقول وارد می شود
15. PB : What is your take on cultural relativism?
[ترجمه ترگمان]PB: تفکر شما درباره نسبی گرایی فرهنگی چیست؟
[ترجمه گوگل]PB در مورد نسبیت فرهنگی شما چیست؟