کلمه جو
صفحه اصلی

essoin


معنی : بهانه، عذرقانونی
معانی دیگر : حق، _انگلسی بهانه برای عدم حضوردردادگاه درزمان مقرر

انگلیسی به فارسی

(حقوق، انگلسی) بهانه برای حضور نداشتن در دادگاه در زمان مقرر، بهانه، عذر قانونی


مترادف و متضاد

بهانه (اسم)
fiction, excuse, pretense, alibi, pretext, plea, fetch, allegation, evasion, subterfuge, stall, put-off, essoin, salvo, lame excuse

عذر قانونی (اسم)
essoin


کلمات دیگر: