کلمه جو
صفحه اصلی

graveyard


معنی : مقبره، قبرستان
معانی دیگر : گورستان، حیاط کلیسا (که در آن مرده خاک می کردند)

انگلیسی به فارسی

( cemetery ) قبرستان


قبرستان، مقبره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tract of ground for burying the dead; cemetery.
مشابه: cemetery

• cemetery, burial ground
a graveyard is an area of land where dead people are buried.

مترادف و متضاد

مقبره (اسم)
bier, tomb, mausoleum, monument, sepulcher, graveyard, sepulture, tumulus

قبرستان (اسم)
graveyard, cemetery, charnel

burial area


Synonyms: boneyard, burial ground, cemetery, charnel house, God’s acre, memorial park, necropolis


جملات نمونه

1. the sight of a graveyard saddens me
منظره ی گورستان مرا غمزده می کند.

2. the soldiers reposing in this old graveyard
سربازانی که در این گورستان قدیمی خفته اند

3. all my ancestors sleep in this little graveyard
همه ی نیاکان من در این گورستان کوچک به خواب ابدی فرو رفته اند.

4. They made their way to a graveyard to pay their traditional respects to the dead.
[ترجمه Firoz] انها به مسیر قبرستان رفتن برای انجام مراسم سنتیشان در مورد مرگان
[ترجمه ترگمان]آن ها برای ادای احترام سنتی خود به مردگان، راه خود را به قبرستان بردند
[ترجمه گوگل]آنها راه خود را به قبرستان برای پرداختن به احکام سنتی خود به مرده انداختند

5. The film starts in a graveyard, an apposite image for the decaying society which is the theme of the film.
[ترجمه ترگمان]فیلم در یک قبرستان شروع می شود، تصویر apposite برای جامعه رو به رو که موضوع فیلم است
[ترجمه گوگل]این فیلم در قبرستان آغاز می شود، یک تصویر مشابه برای جامعه فاسد است که موضوع فیلم است

6. Living next to a graveyard would give me the creeps.
[ترجمه ترگمان]زندگی کنار یک گورستان، از من مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور مور
[ترجمه گوگل]زندگی کردن در کنار قبرستان به من ختم می شود

7. The club has become a graveyard for mediocre provincial bands.
[ترجمه ترگمان]این باشگاه به یک قبرستان برای گروه های متوسط استانی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این باشگاه تبدیل به یک گورستان برای گروه های میانجیگری استانی شده است

8. The graveyard looked ghostly, enveloped in mist.
[ترجمه ترگمان]گورستان شبح مانندی داشت که در مه پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]این قبرستان شبح روحانی دارد و در حجاب قرار دارد

9. Willie watched them as they ran through the graveyard and climbed over the wall to the lane.
[ترجمه ترگمان]ویلی همان طور که از گورستان عبور می کرد آن ها را تماشا می کرد و از بالای دیوار تا کوره راه بالا می رفت
[ترجمه گوگل]ویلی آنها را تماشا کرد و آنها را از طریق گورستان فرار کرد و از بالای دیوار عبور کرد

10. They walked around the graveyard for a short time, looking at the graves and then at the papers.
[ترجمه ترگمان]برای مدت کوتاهی به طرف گورستان رفتند و به گورها و سپس به کاغذها نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای مدت کوتاهی در اطراف قبرستان گشتند، به گورها نگاه کردند و سپس در مقالات

11. The place is a particular graveyard for off-spinners.
[ترجمه ترگمان]این مکان یک قبرستان ویژه برای ریسندگان خارج است
[ترجمه گوگل]این مکان یک گورستان خاص برای غیرفلزی است

12. Mountain and the plane graveyard at Davis-Monthan.
[ترجمه ترگمان]کوه و گورستان هواپیما در دیویس - Monthan
[ترجمه گوگل]کوهستان و گورستان هواپیما در دیویس مینان

13. The harbor; suddenly, was a coastal graveyard, one headstone overturning, and one plot coming undone.
[ترجمه ترگمان]بندر، ناگهان گورستان ساحلی بود که یک سنگ قبر واژگون شده بود و یک نقشه از بین می رفت
[ترجمه گوگل]بندرگاه؛ به طور ناگهانی، یک قبرستان ساحلی بود، یکی از سنگها سرازیر شد، و یک طرح ناپدید شد

14. Tom swung the graveyard gate to one side and Sammy shot through jumping and barking in the puddles.
[ترجمه ترگمان]تام دروازه گورستان را به یک طرف چرخاند و سمی از جا جست و در گودال های آب پارس کرد
[ترجمه گوگل]تام دروازه گورستان را به طرف یک تسمه کشید و ساممی با پریدن و لرزیدن در گودال ها شلیک کرد

15. I knew when I saw her in the graveyard reading the writing.
[ترجمه ترگمان]وقتی او را در گورستان دیدم که مشغول خواندن نامه بود، فهمیدم
[ترجمه گوگل]من می دانستم وقتی که او را در قبرستان دیدم که نوشتن را دیدم

پیشنهاد کاربران

قبرستان

Some where that dead people are in graves

Graveyard shift= شیفت شب، شیفت شبانه، شیفت کاری از ساعت 11 شب تا 7 صبح.

قبرستان
معادل انگلیسی Cemetery


کلمات دیگر: