1. It would be inexpedient to inform them at this stage.
[ترجمه ترگمان]باید در این مرحله به آن ها اطلاع داد
[ترجمه گوگل]در این مرحله ناقص خواهد بود که آنها را مطلع سازیم
2. It was inexpedient for him to be seen to approve of the decision.
[ترجمه ترگمان]برای او inexpedient بود که این تصمیم را تایید کند
[ترجمه گوگل]این امر برای او قابل قبول نبود تا تصمیم را تصدیق کند
3. It would be inexpedient to raise taxes further.
[ترجمه ترگمان]باید مالیات را بیشتر افزایش دهد
[ترجمه گوگل]برای افزایش مالیات، غیرممکن است
4. In retrospection of the inexpedient reports on some emergencies, this article has an analysis on the current domestic political regulations related to information publication.
[ترجمه ترگمان]در عطف گزارش های inexpedient در مورد موارد اضطراری، این مقاله تحلیلی بر مقررات سیاسی داخلی فعلی مربوط به انتشار اطلاعات دارد
[ترجمه گوگل]در بررسی عقاید گزارش های نامناسب در مورد برخی موارد اضطراری، این مقاله بر اساس مقررات سیاسی داخلی فعلی مربوط به انتشار اطلاعات است
5. "He grasped the meaning of a blinkered youth"( Benjamin DeMott )"The characters have a blinkered view and, misinterpreting what they see, sometimes take totally inexpedient action"( Pauline Kael.
[ترجمه ترگمان]\"او معنی یک جوان blinkered را درک کرد\" (بنجامین DeMott): \"شخصیت های یک نمای blinkered دارند و یا سو تعبیر شده از آنچه می بینند، گاهی به طور کامل عمل می کنند\" (Pauline Kael)
[ترجمه گوگل]'بنیامین دمتوت' معنای جوانان متولد شده را درک کرده است 'شخصیت ها یک دیدگاه مبهم دارند و گاهی اوقات رفتار ناخوشایند اشتباه می کنند' (Pauline Kael
6. Both domestic and foreign cases concerned indicate that it is usually inexpedient capital mode that leads to the companies" financial difficulties, which sometimes result in their bankruptcy. "
[ترجمه ترگمان]هر دو مورد داخلی و خارجی مربوط به این موضوع هستند که معمولا inexpedient حالت سرمایه است که منجر به مشکلات مالی شرکت ها می شود که گاهی منجر به ورشکستگی آن ها می شود \"
[ترجمه گوگل]هر دو موارد مربوط به داخلی و خارجی نشان می دهد که معمولا حالت سرمایه ای نامناسب است که منجر به مشکلات مالی شرکت ها می شود که گاهی اوقات باعث ورشکستگی آنها می شود '
7. The waiter ventured to whisper that it was perhaps inexpedient to carry out the order, in consideration of the dignity of the house and its custom.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت آهسته به خود گفت که شاید بهتر باشد نظم و رسوم این خانه و رسم و رسوم این خانه را رعایت کند
[ترجمه گوگل]پیشخدمت جرأت می کند که زمزمه کند که ممکن است برای اجرای حکم، با توجه به شأن خانه و سفارشی آن، غیرممکن باشد
8. The way to change the phases of slacken production, inexpedient circulation is to realize the limited austerity.
[ترجمه ترگمان]این روش برای تغییر فازه ای تولید کم، گردش خون به منظور تحقق بخشیدن به ریاضت محدود است
[ترجمه گوگل]راه برای تغییر فازهای تولید ناخالص، گردش خون نامناسب، شناخت رژیم محدود است