1. He writes estimable poetry under a pseudonym.
[ترجمه ترگمان]او شعر قابل ستایشی را تحت نام مستعار می نویسد
[ترجمه گوگل]او شعر قابل پیش بینی را تحت نام مستعار می نویسد
2. Her performance under such stressful conditions was estimable.
[ترجمه ترگمان]عملکرد او تحت چنین شرایطی بسیار استرس آور بود
[ترجمه گوگل]عملکرد او تحت چنین شرایط استرس زا قابل برآورد است
3. The morally estimable act of exposing to us the worst in ourselves nearly always has something morally equivocal about it.
[ترجمه ترگمان]رفتار قابل احترامی که نسبت به ما دارد بدترین چیزی است که در خود احساس می کند، چیزی است که از نظر اخلاقی یا اخلاقی در آن نهفته باشد
[ترجمه گوگل]از نظر اخلاقی قابل برآورد که ما را در بدترین حالت در برابر ما قرار می دهد، تقریبا همیشه چیزی از نظر اخلاقی دوطرفه است
4. Products range from the truly estimable and inspired to the merely pretty and, sometimes, meretricious.
[ترجمه ترگمان]محصولاتی که از حقیقتا قابل ستایشی هستند و از افراد زیبا و گاهی فریبنده الهام گرفته اند
[ترجمه گوگل]محصولات متنوعی از آنچه که واقعا قابل برآورد و الهام بخش به سادگی و حیرت انگیز است
5. First runner-up wins the tacky but estimable Style Invitational Loser Pen.
[ترجمه ترگمان]اولین دونده که برنده شد، سبک قدیمی اما قابل ستایشی به قلم Loser Loser را برنده شد
[ترجمه گوگل]نخستین دونده برنده سبک پرشور سبک اما قابل مقایسه است
6. The estimable Howell Binkley does not disappoint with his atmospheric lighting.
[ترجمه ترگمان]The binkley نیز از روشنایی جوی او ناامید نیست
[ترجمه گوگل]هولل بینکلی قابل پیش بینی با روشنایی اتمسفری او نا امید نیست
7. Before long, the estimable Dick Cheney took over the top job.
[ترجمه ترگمان]در طول مدت طولانی، نسبت به دیک نسبت به دیک احترام قایل بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه طول بکشد، دیک چنی، قابل برآورده شدن، کار خود را بالا برد
8. The value of a true friend is not estimable.
[ترجمه ترگمان]ارزش یک دوست واقعی قابل احترام نیست
[ترجمه گوگل]ارزش یک دوست واقعی قابل برآورد نیست
9. He is an estimable and likeable young fellow.
[ترجمه ترگمان]او مردی محترم و دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]او یک دوست جوان قابل مقایسه و دوست داشتنی است
10. A young lady fall in love with the estimable prelate.
[ترجمه ترگمان]یک خانم جوان عاشق این اسقف محترم و محترم است
[ترجمه گوگل]یک بانوی جوان در عشق به مقدس قابل پیش بینی می افتد
11. Repose of manner is an estimable trait in a horse.
[ترجمه ترگمان]رفتار of در یک اسب قابل احترام است
[ترجمه گوگل]شکل ظاهری یک رویکرد قابل پیش بینی در یک اسب است
12. You should not, of course, stop reading this estimable newspaper.
[ترجمه ترگمان]البته نباید این روزنامه محترم را بخوانید
[ترجمه گوگل]البته نباید از خواندن این روزنامه قابل برداشت متوقف شود
13. The estimable beast certainly deserved some consideration.
[ترجمه ترگمان]مسلما این حیوان محترم سزاوار این بود که توجه او را به خود جلب کند
[ترجمه گوگل]حیوان قابل برآورده قطعا سزاوار برخی از توجه است
14. He was an estimable, good natured man and a competent journalist.
[ترجمه ترگمان]او مردی محترم و نیکوکار بود و یک روزنامه نگار لایق
[ترجمه گوگل]او یک انسان خوش بینانه و روزمره بود