کلمه جو
صفحه اصلی

eschar


معنی : اثر زخم، خشک ریش، پوست زخم
معانی دیگر : (پزشکی) دله (پوست سفت و خشکی که در جای سوخته توسط آتش یا مواد شیمیایی باقی می ماند)، آژخ، چغر، چغل، جای زخم، طب خشک ریش، خشکی

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) خشک‌ریش، خشکی، پوست زخم، اثرزخم


eschar، خشک ریش، پوست زخم، اثر زخم


انگلیسی به انگلیسی

• scab, hard crust which forms over a wound (medicine)

مترادف و متضاد

اثر زخم (اسم)
cicatrix, eschar, scab

خشک ریش (اسم)
eschar

پوست زخم (اسم)
eschar, scab

جملات نمونه

1. High fever, skin eschar, ulcer, rashes and lymphadenopathy were mostly presented.
[ترجمه Wound NTP] اثر زخم ، بافت اضافی بعد از ترمیم زخم ، اسکار زخم
[ترجمه ترگمان]تب بالا، زخم پوست، زخم، جوش ها و lymphadenopathy اغلب ارائه شدند
[ترجمه گوگل]تب بالا، اسهال پوست، زخم، بثورات و لنفادنوپاتی بیشتر ارائه شده است

2. Considering the pathological section, the operation of eschar abrading could reserve the viable organization and the appendages of the skin utmostly.
[ترجمه Wound NTP] اسکار زخم ، بافت اضافی بعد از ترمیم زخم ها
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن بخش pathological، عملیات of abrading می تواند سازمان ماندنی و the of پوست را ذخیره کند
[ترجمه گوگل]با توجه به بخش پاتولوژیک، عمل خراشیدن اسکار می تواند سازماندهی پایدار و پدیده های پوست را به طور کامل حفظ کند

3. Conclusion The application of tangential excision of eschar and skin grafting in the full thickness burn can be better service the beautiful outlook and protect the function of limbs.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری استفاده از برش tangential برش و پیوند پوست در ضخامت کامل، می تواند بهتر از دید زیبا باشد و از عملکرد اندام ها حفاظت کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از برداشت مماسی اسکار و پیوند پوست در کاهش ضخامت کامل می تواند بهترین چشم انداز و حفظ عملکرد اندام ها باشد

4. Stage is difficult to determine until eschar has sloughed or has been surgically removed.
[ترجمه ترگمان]تعیین این که تا زمانی که eschar sloughed یا با عمل جراحی حذف شده باشد، دشوار است
[ترجمه گوگل]مرحله تشخیص دشوار است، تا زمانی که اسچار از نظر جراحی برداشته شده است

5. The eschar begins to soften.
[ترجمه ترگمان]The شروع به نرم کردن می کند
[ترجمه گوگل]اسکار شروع به نرم شدن می کند

6. Objective To study the change of pharmacokinetics parameters of imipenem in the interstitial fluids under eschar of burn rabbits in the early stage.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تغییر پارامترهای pharmacokinetics در سیالات در میان بافتی که به صورت میانی در حال سوختن هستند در مراحل اولیه
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تغییر پارامترهای فارماکوکینتیک ایمیپنم در مایعات بینابینی تحت استروژن ریه های ریه در مراحل اولیه

7. The bite of this mite leaves a characteristic black eschar that is useful to the doctor for making the diagnosis.
[ترجمه ترگمان]گاز این mite یک eschar مخصوص سیاه است که برای دکتر برای تشخیص بیماری مفید است
[ترجمه گوگل]نیش این عصاره برگ یک اسکار مشخصه سیاه است که برای تشخیص به پزشک مفید است

8. Objective To investigate the remote effects of epidermal growth factor(EGF)and early removal of eschar combined with skin grafting for the treatment of skin lesion produced by mustard gas.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات دوردست عامل رشد epidermal (EGF)و حذف زودرس of همراه با پیوند پوست برای درمان of پوستی تولید شده توسط گاز خردل است
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات راه دور فاکتور رشد اپیدرمی (EGF) و حذف زودهنگام اسکار همراه با پیوند پوست برای درمان ضایعه پوستی که توسط گاز خردل تولید می شود

9. Full thickness tissue loss with exposed bone, tendon or muscle. Slough or eschar may be present on some parts of the wound bed. Often include undermining and tunneling.
[ترجمه ترگمان]بافت کامل ضخامت با استخوان در معرض آسیب، tendon و یا ماهیچه قرار دارد Slough یا eschar ممکن است در برخی قسمت های تخت زخم حضور داشته باشند اغلب شامل تضعیف و تونل سازی است
[ترجمه گوگل]ضخامت کامل ضخامت بافت در معرض استخوان، تاندون یا عضله اسلوا یا اسکار ممکن است در برخی قسمتهای تخت زخم وجود داشته باشد اغلب شامل تضعیف و تونل زدن است

10. The volume of fluid input, time and area of eschar shaving, duration of wound healing, incidence of complication and mortality were comparatively analyzed between two groups.
[ترجمه ترگمان]حجم داده های ورودی سیال، زمان و مساحت of اصلاح، طول درمان زخم، بروز پیچیدگی و مرگ و میر نسبتا بین دو گروه مورد تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]حجم ورودی مایع، زمان و مساحت اسفناج اصغر، طول التیام زخم، بروز عوارض و مرگ و میر در مقایسه با دو گروه مقایسه شد

11. Cutaneous anthrax usually presents with painless ulcer, followed by central black eschar and surrounding lymph node swelling. It is the most common form of anthrax.
[ترجمه ترگمان]سیاه زخم Cutaneous معمولا با سرطان بی درد سر و کار دارد و پس از آن eschar سیاه مرکزی و اطراف غدد لنفاوی به دنبال آن هستند این معمول ترین شکل سیاه زخم است
[ترجمه گوگل]سینه زخم پوستی معمولا با زخم دردناک همراه با استخر سیاه سیاه و تورم غدد لنفاوی اطراف همراه است این شایعترین شکل سمزدایی است

پیشنهاد کاربران

زخمگه. [ زَ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) جای فرود آمدن شمشیر و دیگر آلات جارحه. مضرب سیف. زخمگاه. رجوع به زخم و زخمگاه و زخمه گاه شود. || نشانه. هدف. غرض. زخمگاه :
از خط این دایره در خط مباش
زخمگه چرخ مخطط مباش.
نظامی.
ای زخمگه ملامت من
هم قافله قیامت من.
نظامی.
رجوع به زخمگاه و زخمه گاه و زخم شود.
|| جای زخم. محلی از بدن که قبلاً مجروح بوده و اکنون التیام یافته. محل ریش :
درستی بود زخمها را ز خون
ولی زخمگه موی نارد برون.
نظامی.
رجوع به زخم شود.


کلمات دیگر: