کلمه جو
صفحه اصلی

flavorous


معنی : خوش رایحه، خوش مزه
معانی دیگر : خوشبو

انگلیسی به فارسی

طعم دهنده، خوش رایحه، خوش مزه


انگلیسی به انگلیسی

• tasty; flavorsome, full of taste

مترادف و متضاد

خوش رایحه (صفت)
fragrant, balmy, flavorous

خوش مزه (صفت)
yummy, delicate, luscious, piquant, savory, flavorous, tasty, palatable, delicious, toothsome, zesty, flavored, zestful, sapid, gustable, interesting, jestful

جملات نمونه

1. It can quickly be processed special flavorous and genuine mutton's chafing dish supplemented season wrap.
[ترجمه ترگمان]این غذا می تواند به سرعت فرآوری شود و غذای گرم و غذای گرم برای غذای فصل تکمیل شود
[ترجمه گوگل]آن را می توان به سرعت پردازش چاشنی مخصوص گوشت خوک و گوشت خوک به طور کامل اضافه بسته بندی فصل

2. Objective: To analyse the nutritional components and flavorous substance of the white yak, s milk.
[ترجمه ترگمان]هدف: تجزیه و تحلیل اجزای مغذی و ذات flavorous شیر سفید
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل اجزای تغذیه ای و مواد معطر و طعم دهنده ی شیر سفید

3. She served a flavorous stew to her friends.
[ترجمه ترگمان]اون برای دوستاش تاس کباب درست کرده بود
[ترجمه گوگل]او خروس طعم دهنده را به دوستانش خدمت کرد

4. The most prominent feature of the Phoenix food is parched hot and sour, colorful, flavorous, and tasteful varieties.
[ترجمه ترگمان]برجسته ترین ویژگی غذای فینیکس داغ و ترش، رنگین، رنگین، flavorous و tasteful است
[ترجمه گوگل]مهمترین ویژگی غذای فینیکس طعم های گرم و ترش، رنگی، طعم دهنده و طعم دار است

5. The result showed that a kind of colorful, tasty, flavorous and nourishing fruit-vegetable-flower composite jelly could be produced by technology of mixing, filtration, sterilization, etc.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان داد که نوعی از ژله میوه ای، خوش مزه، خوش مزه و nourishing می تواند با تکنولوژی مخلوط کردن، فیلتراسیون، استریلیزاسیون و غیره تولید شود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که یک نوع ژله کامپوزیتی رنگی، خوشمزه، طعم دهنده و پرطرفدار می تواند با تکنولوژی مخلوط کردن، فیلتر کردن، ضدعفونی کردن و غیره تولید شود

پیشنهاد کاربران

عطر و طعم عشق


کلمات دیگر: