معنی : پاپهن
معانی دیگر : (عامیانه) سختگیر، آدم یک دنده، خود رای، غد، سرسخت، پایدارانه، (پزشکی) صاف پا (کسی که کف پای او صاف و بی انحنا باشد)، بی قواره، ناجور، زشت، دست و پا چلفتی، بدقواره، ناشی، ناشیانه، ملالت آور، خسته کننده، کسل کننده، غفلتا، ناگهان، به طور ناگهانی، صراحتا، به طور قاطع، رک و پوست کنده، پاپهن، دارای عزم ثابت، قطعی