کلمه جو
صفحه اصلی

mice


معنی : موشها
معانی دیگر : جمع واژه ی: mouse، صورت جمع کلمه mouse موشها

انگلیسی به فارسی

جمع واژه‌ی mouse


موش، موشها


انگلیسی به انگلیسی

• mice is the plural of mouse.

مترادف و متضاد

موشها (اسم)
mice

جملات نمونه

1. mice burrow underground
موش نقب می زند.

2. some mice have short, soft fur
برخی موش ها موی کوتاه و نرم دارند.

3. the mice beat the drum in rejoicing
موشکان طبل شادیانه زدند

4. the mice cut through the wooden partition
موش ها دیواره ی چوبی را سوراخ کردند.

5. the mice holed through the wall
موش ها دیوار را سوراخ کردند.

6. the mice were squeaking in the kitchen
موش ها در آشپزخانه ماژوموژ می کردند.

7. cats ptey on mice
گربه موش شکار می کند.

8. an instinctive dread of mice
ترس فطری از موش

9. pari is afraid of mice
پری از موش می ترسد.

10. representations in pottery of mice and frogs
نمونه های سفالی از موش و وزغ

11. she is afraid of mice
او از موش می ترسد.

12. the peep of the mice
صدای جیر جیر موش ها

13. they conduct experiments on mice
آنها روی موش ها آزمایش می کنند.

14. they killed off the mice by wholesale
موش ها را یکجا کشتند.

15. in a psychological test the mice were taught to find their way through a labyrinth
در یک آزمون روان شناسی به موش ها یاد دادند که راه خود را در یک پیچراه پیدا کنند.

16. when the cat's away, the mice will play
گربه که نیست موش ها بازی می کنند،در غیاب رئیس زیردستانش جولان می دهند

17. while the cat's away, the mice will play
موش که چشم گربه را دور ببیند دم در می آورد

18. We could hear the mice scurrying about in the walls.
[ترجمه ترگمان]ما صدای scurrying موش را شنیدیم که روی دیوارها حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]ما می توانستیم موش هایی را که در دیوارها در حال حرکت بودند، بشنویم

19. Three Blind Mice is a well-known troll. ".
[ترجمه ترگمان]سه موش کور یک غول معروف است \"
[ترجمه گوگل]سه موش نابینا به خوبی شناخته شده است '

20. The stores were overrun with rats and mice.
[ترجمه ترگمان]انبارها پر از موش و موش بود
[ترجمه گوگل]فروشگاه ها با موش ها و موش ها پر شده بودند

21. There are mice in Mrs. Lee's kitchen!
[ترجمه ترگمان]در آشپزخانه خانم لی موش پیدا می شود!
[ترجمه گوگل]موش در آشپزخانه خانم وجود دارد!

22. A family of mice had made their nest in the roof.
[ترجمه ترگمان]خانواده ای از موش ها در سقف لانه کرده بودند
[ترجمه گوگل]یک خانواده از موش ها لانه خود را در سقف ساخته بودند

پیشنهاد کاربران

جمع موش ، موشها ،

موش ها

همون موشه

Means mouses
به معنی موشها

موش ها ، جمع موش

موش سوری


کلمات دیگر: