1. No difference in flatus time after operation was found among the 3 groups.
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در زمان flatus پس از عملیات بین این سه گروه یافت نشد
[ترجمه گوگل]اختلاف زمان فلوطی پس از عمل در میان 3 گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد
2. The flatus of literature and art, different from the material and the logical conception, is associated with the very energetil of life.
[ترجمه ترگمان]The ادبیات و هنر، که با مواد و مفهوم منطقی متفاوت است، با the زندگی مرتبط است
[ترجمه گوگل]فلات ادبیات و هنر، متفاوت از مضامین و مفهوم منطقی، با انرژی شدید زندگی همراه است
3. Its scientific name is flatus or flatulence, but the English language has an impressive range of colorful terms to describe the explosive emission of digestive gas.
[ترجمه ترگمان]نام علمی آن flatus یا نفخ شکم است، اما زبان انگلیسی طیف وسیعی از عبارات رنگی را برای توصیف انتشار گازهای سمی گاز معده دارد
[ترجمه گوگل]نام علمی آن فلاط یا فتحالقلی است، اما زبان انگلیسی طیف وسیعی از اصطلاحات رنگی برای توصیف انتشار انفجاری گاز گوارشی دارد
4. In addition, to having the person that constipation, flatus is perplexed, near nose risk blain easily also.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برای داشتن فردی که یبوست دارد، flatus نیز به راحتی در معرض خطر بینی قرار دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، داشتن شخص مبتلا به یبوست، فلاووت را ناراحت می کند، همچنین در معرض خطر خطرناک بینی نیز قرار می گیرد
5. But the flatus tube, used to treat a condition of the sigmoid colon, is one no surgeon relishes.
[ترجمه ترگمان]اما لوله flatus که برای درمان یک وضعیت کلون sigmoid مورد استفاده قرار می گیرد، کسی نیست که از آن لذت ببرد
[ترجمه گوگل]اما لوله فلاتی که برای درمان وضعیت کولون سیگموئید مورد استفاده قرار می گیرد، هیچ جراحی جراحی نیست
6. I didn't know the U. S. Department of Agriculture once had a "flatus researcher. "
[ترجمه ترگمان]من این U را نمی شناختم اس وزارت کشاورزی زمانی یک \"محقق flatus\" داشت
[ترجمه گوگل]من نمی دانستم که دانشگاه کشاورزی U S یکبار یک پژوهشگر فلوت است '
7. After earnest studies, NASA found that flatus contains 400 substances.
[ترجمه ترگمان]بعد از مطالعات جدی، ناسا کشف کرد که flatus حاوی ۴۰۰ ماده است
[ترجمه گوگل]پس از مطالعات دقیق، ناسا دریافت که Flatus شامل 400 ماده است
8. The patient's sense of enormous relief when fluid, flatus and faeces are expelled into the bucket is in inverse proportion to the doctor's discomfort.
[ترجمه ترگمان]احساس آسودگی زیادی در زمانی که سیال، flatus و مدفوع در سطل آشغال می شوند نسبت معکوس به ناراحتی دکتر است
[ترجمه گوگل]احساس بیمار از تسکین عظیم زمانی که مایع، فلوط و مدفوع به سطل اخراج می شود، به نسبت معکوس با ناراحتی دکتر است
9. He was interested in individual differences — not just in the overall volume of flatus, but in the differing percentages of constituent gases.
[ترجمه ترگمان]او به تفاوت های فردی علاقه مند بود - نه فقط در حجم کلی of بلکه در درصد متفاوتی از گازهای تشکیل دهنده
[ترجمه گوگل]او علاقه ای به تفاوت های فردی - نه تنها در حجم کلی فلاط، بلکه در درصد گوناگون گازهای تشکیل دهنده آن بود
10. An average person, Roach explains, "will, during the peak flatulence period (five to six hours post-bean consumption) pass anywhere from one to almost three cups of flatus per hour.
[ترجمه ترگمان]یک فرد متوسط، روچ توضیح می دهد که \" در طول دوره اوج باد، (پنج تا شش ساعت مصرف پس از لوبیا)از یک تا تقریبا سه فنجان of در هر ساعت عبور می کند
[ترجمه گوگل]به طور متوسط فرد، روچ توضیح می دهد که 'در طی دوره پرفشادی فتق روده (مصرف پنج تا شش ساعت پس از لوبیا)، از یک تا تقریبا سه فنجان فلاتس در ساعت عبور می کند
11. A blue flame is indicative of the presence of methane in the flatus.
[ترجمه ترگمان]شعله آبی نشان دهنده وجود متان در the است
[ترجمه گوگل]شعله آبی نشان دهنده حضور متان در فلات است
12. We report a case of vague anal pain and failure to pass flatus after insertion of a big drinking glass into the rectum by the patient himself.
[ترجمه ترگمان]ما گزارشی از درد ناشی از مقعد و عدم موفقیت برای عبور از flatus که بعد از insertion خوردن یک گیلاس بزرگ در رکتوم توسط خود بیمار ایجاد شده بود، گزارش می کنیم
[ترجمه گوگل]ما گزارش یک مورد از درد مبهم مقعد و عدم عبور flatus پس از قرار دادن یک شیشه بزرگ نوشیدن به رکتوم توسط بیمار خود گزارش
13. Accident reason: The plane falls in the harsh weather condition of nightly strong flatus, with enter to 23 runway to beacon and range finder completely land nearly.
[ترجمه ترگمان]دلیل تصادفی: هواپیما در شرایط آب و هوای بد شبانه flatus قوی قرار می گیرد، با ورود به باند ۲۳ باند فرودگاه و یاب ارسال کاملا زمینی
[ترجمه گوگل]دلیل تصادف: هواپیما در شرایط آب و هوایی سخت از شبانه روزی قوی، با ورود به 23 باند به چراغ و دامنه نزدیک به طور کامل فرود می افتد
14. Husband says is a good place really, besides have a flatus reputation, other very sensible ground pretend to be deaf and dumb, be far from urban lamplight, inky tent is a kind of temptation.
[ترجمه ترگمان]شوهر می گوید که واقعا جای خوبی است، علاوه بر شهرت flatus، دیگر زمین حساس و حساس، که وانمود می کند کر و لال است، بسیار دور از نور چراغ شهری است، چادر inky نوعی وسوسه است
[ترجمه گوگل]شوهر می گوید محل خوبی است، علاوه بر شهرت فلوط، دیگر زمین بسیار معقولانه که تظاهر به ناشنوایی و گنگ است، دور از لامپ های شهری است، چادر چشمی نوعی وسوسه است