کلمه جو
صفحه اصلی

percipient


معنی : فریس، مدرک، وابسته به ادراک و بینش
معانی دیگر : دریابنده، دریابگر، تیزبین، زیرک، تیزهوش، بینشگر، فهیم، بافهم و شعور

انگلیسی به فارسی

فریس، مدرک، وابسته به ادراک وبینش


گیرنده، فریس، مدرک، وابسته به ادراک و بینش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: percipience (n.), percipiency (n.)
• : تعریف: having an acute power of perception or discernment; perceptive.
متضاد: imperceptive, impercipient
مشابه: clearheaded, perceptive, perspicacious

• apprehensive, keen, understands quickly; astute, discerning, distinguishing
someone who is percipient notices or realizes things quickly, often things that other people do not notice or realize; a formal word.

مترادف و متضاد

فریس (اسم)
percipient

مدرک (صفت)
comprehended, percipient

وابسته به ادراک و بینش (صفت)
percipient

جملات نمونه

1. a percipient writer
یک نویسنده ی فهیم

2. She was a percipient interpreter of the public mood.
[ترجمه ترگمان]او مترجم percipient خلق و خوی عمومی بود
[ترجمه گوگل]او یک مترجم متمایز از خلق عمومی بود

3. Thus one percipient observer, Richard Hofstadter, in 195
[ترجمه ترگمان]از این رو، یک ناظر percipient، ریچارد Hofstadter، در ۱۹۵ سالگی
[ترجمه گوگل]بنابراین، یکی از مشاهدات اصلی، ریچارد هوفستادتر، در 195 سالگی

4. However Vermeer's eyes are so percipient that no instrument is able to substitute for them. "
[ترجمه ترگمان]با این حال، چشمان ورمیر به قدری مبهم است که هیچ ابزاری نمی تواند جایگزین آن ها شود \"
[ترجمه گوگل]با این حال، چشم های Vermeer بسیار گیرنده است که هیچ وسیله ای قادر به جایگزینی برای آنها نیست '

5. Percipient Analysis Teaching Method is a new teaching mode adapt to electronic business classes, which has its own theoretic basis, teaching aims and realizing conditions.
[ترجمه ترگمان]روش تدریس تحلیل Percipient یک روش تدریس جدید با کلاس های کسب وکار الکترونیکی است که پایه نظری خاص خود، اهداف تدریس و درک شرایط را دارد
[ترجمه گوگل]روش تدریس تحلیلی مبتنی بر تدریس جدید تدریس سازگار با کلاس های کسب و کار الکترونیک است که دارای مبانی نظری، اهداف آموزشی و تحقق شرایط است

6. What it is including demeanour, artistic percipient, play is fluent with decorous respect agree.
[ترجمه ترگمان]آنچه که از جمله رفتار هنری، percipient هنری، بازی کردن با رعایت ادب و نزاکت توام با نزاکت است
[ترجمه گوگل]آنچه که از جمله رفتار و رفتار هنرمندانه است، بازی است با احترام مستحکم روان است

7. It is interwoven experientially with an array of other elements which affect its character and the meaning it has for the percipient.
[ترجمه ترگمان]آن با آرایه ای از عناصر دیگر که بر شخصیت آن تاثیر می گذارند و معنایی که آن برای the دارد درهم گره شده است
[ترجمه گوگل]این با تجربه ای با مجموعه ای از عناصر دیگر که بر شخصیت آن تاثیر می گذارد و معنای آن را برای گیرنده دارد، تجربه می شود

8. Even though you cannot be pleased by everyone, at least the percipient group and real young persons will appreciate and follow you.
[ترجمه ترگمان]با اینکه شما نمی توانید از همه راضی باشید، حداقل گروه percipient و افراد جوان واقعی از شما قدردانی می کنند و از شما پیروی می کنند
[ترجمه گوگل]هرچند شما نمیتوانید توسط همه افراد راضی باشید، حداقل گروه اصلی و افراد واقعی، از شما قدردانی و پیروی خواهند کرد

9. Holland's classical happy performance level is very high, populace's music percipient is not vulgar, therefore here concert admission ticket is sold out nearly, in other countries is also rare.
[ترجمه ترگمان]سطح عملکرد شاد کلاسیک هلند بسیار بالا است، موسیقی طبقه عوام مبتذل نیست، بنابراین در اینجا بلیط ورود کنسرت به فروش می رسد، در کشورهای دیگر نیز کمیاب است
[ترجمه گوگل]سطح عملکرد شاد کلاسیک هلند بسیار بالا است، موسیقی خواننده مردمی بدگویی نیست، بنابراین در اینجا کنسرت پذیرش بلیط تقریبا فروخته می شود، در کشورهای دیگر نیز نادر است

10. The Idea which is independent or for itself, when viewed on the point of this unity with itself, is Perception or Intuition, and the percipient Idea is Nature.
[ترجمه ترگمان]ایده ای که مستقل یا برای خود، هنگامی که در نقطه این اتحاد با خودش مشاهده می شود، ادراک یا شهود است، و ایده percipient طبیعت است
[ترجمه گوگل]ایده که مستقل است یا برای خودش، وقتی که در نقطه ای از این وحدت با خود قرار گرفته است، ادراک یا شهود است، و ایده گیرنده طبیعت است

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Its theme decorates the expression of the hobby that is domestic host and appeal, it has very big effect to the promotion of interior edify and percipient .
[ترجمه ترگمان]موضوع این کتاب، بیان نوعی سرگرمی است که میزبان و جاذبه داخلی آن است، و تاثیر بسیار زیادی در ارتقای فضای داخلی و percipient دارد
[ترجمه گوگل]موضوع آن تزئین بیان سرگرمی است که میزبان و درخواست تجدید نظر داخلی است، آن را تا حد زیادی به افزایش تدریجی و سازنده داخلی

13. Its theme decorates the expression of the hobby that is domestic host and appeal, the promotion of its interior edify to people and percipient, have very big effect.
[ترجمه ترگمان]موضوع این کتاب، بیان نوعی سرگرمی است که میزبان و جاذبه داخلی است و ترویج فرهنگ داخلی آن به مردم و percipient تاثیر بسیار زیادی دارد
[ترجمه گوگل]موضوع آن تزئین بیان سرگرمی است که میزبان و درخواست تجدید نظر داخلی است، ارتقاء اداره داخلی آن به افراد و افراد مبتدی، تاثیر بسیار زیادی دارد

a percipient writer

نویسنده‌‌ای فهیم


پیشنهاد کاربران

بصیر، بینا


کلمات دیگر: