کلمه جو
صفحه اصلی

flamethrower


معنی : شعله افکن
معانی دیگر : (جنگ افزار) شعله افکن، اتش پاش

انگلیسی به فارسی

(جنگ‌افزار) شعله‌افکن


شعله ور کننده، شعله افکن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a military weapon that shoots a stream of ignited incendiary fuel such as gas or napalm.

• device that shoots out a burning stream of fuel (used in combat, agriculture, etc.)
a flame-thrower is a gun that can send out a stream of burning liquid and is used as a weapon or for clearing plants from an area of ground.

مترادف و متضاد

شعله افکن (اسم)
flamethrower

جملات نمونه

1. Stations send their top flamethrowers to broadcast from media headquarters during the week leading up to the big game.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه ها در طول هفته منتهی به بازی بزرگ، flamethrowers های خود را برای پخش از دفاتر مرکزی رسانه ها ارسال می کنند
[ترجمه گوگل]ایستگاه ها شعله وران بالا خود را برای پخش از ستاد رسانه ها در طول هفته به بازی بزرگ ارسال

2. I mean nobody died or anything or used a pen that's also a flame-thrower.
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که هیچ کس نمرد و یا یک قلم به کار برد که آن هم برای پرتاب یک شعله استفاده شود
[ترجمه گوگل]منظورم این نیست که هیچ کس مردد یا چیزی نداشته باشد یا یک قلم را استفاده کند که همچنین یک شعله ور است

3. So the Flamethrower lit up to take up the slack.
[ترجمه ترگمان]واسه همین \"Flamethrower\" روشن شد که slack رو از بین ببره
[ترجمه گوگل]پس شعلهور به نظر میرسید تا لشکر را بگیرد

4. There could be other events, like the flamethrower attack on an observation post farther along the border.
[ترجمه ترگمان]رویداده ای دیگری مانند حمله flamethrower به یک پست بازرسی در امتداد مرز ممکن است
[ترجمه گوگل]می توان رخدادهای دیگری مانند حمله لرزان به یک ناحیه مشاهده در طول مرز وجود داشته باشد

5. The flamethrower jetted out flames.
[ترجمه ترگمان] شعله افکن، شعله های آتش رو خاموش میکنه
[ترجمه گوگل]شعله افکن شعله ور شده است

6. We also had flamethrowers, which were tracks with an 800-gallon napalm tank inside.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین flamethrowers داشتیم که با تانک napalm ۸۰۰ لیتری در داخل آن رد و بدل می شد
[ترجمه گوگل]ما همچنین شعله وران را داشتیم که با یک مخزن 800 دلاری ناپالم در داخل رینگ شدند

7. Removed flamethrower death critical on ballistic weapons.
[ترجمه ترگمان]او مرگ flamethrower را در مورد سلاح های بالستیک مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]مرگ مغناطیسی که در مورد سلاح های بالستیک مورد انتقاد قرار می گیرد، حذف شد

8. They are high school band with a flamethrower until they burn to death in Postal.
[ترجمه ترگمان]آن ها گروه دبیرستان هستند، تا زمانی که در پستی به مرگ خود ادامه دهند
[ترجمه گوگل]آنها گروهی از دانشآموزان دبیرستانی هستند که شعلهور میشوند تا زمانی که در پست پستی بمیرند

9. A hidden flamethrower could cook nearby opponents who dared to pass the Dug.
[ترجمه ترگمان]یک flamethrower مخفی می توانست حریفان را که جرات عبور از the را داشتند، طبخ کند
[ترجمه گوگل]یک شعله ور پنهان می تواند مخالفان نزدیک را که جرأت می کنند قایق را منتقل کنند، آماده کنند

10. Flamethrower Turret - Stealthed unless firing ( then it pops up ).
[ترجمه ترگمان]flamethrower turret - Stealthed مگر اینکه شلیک کند (آنگاه سرو می شود)
[ترجمه گوگل]Turret Flamethrower - Stealthed مگر اینکه شلیک (و سپس آن را بالا میآید)

11. Probability of blowing up a flamethrower armed soldier is reduced.
[ترجمه ترگمان]احتمال منفجر کردن یک سرباز مسلح flamethrower کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]احتمال انفجار یک سرباز مسلح شعله افکن کاهش می یابد

12. Its main attack is a flamethrower that consists of two short parallel line splash of 8 concussive damage.
[ترجمه ترگمان]حمله اصلی آن a است که متشکل از دو فوران موازی کوتاه از ۸ آسیب concussive است
[ترجمه گوگل]حمله اصلی آن یک شعله افکن است که شامل دو خط کوتاه موازی خط 8 آسیب ضربه است

13. His gauntlets contain a flamethrower, and a whipcord lanyard launcher.
[ترجمه ترگمان]gauntlets حاوی یک تفنگ آتشین بود و یک راکت whipcord
[ترجمه گوگل]دستکش های او شامل یک شعله ور کننده و یک پرتاب کننده تسمه نقاله می باشد

14. The Flamethrower was a steerable giant blower -- of the type used to air-condition a mid-town skyscraper -- bolted to a Mack truck engine.
[ترجمه ترگمان]The یک دمنده بسیار بزرگ بود - از نوع مورد استفاده برای هوا - که یک آسمان خراش وسط شهر بود - - به یک موتور کامیون ماک ملحق شد
[ترجمه گوگل]Flamethrower یک دمنده غول پیکر هدایت کننده بود - از نوعی که برای یک هواپیما یک آسمانخراش در اواسط شهر استفاده می شد - به یک موتور کامیون مکی پیچید


کلمات دیگر: