1. Put on some music to liven things up.
[ترجمه ترگمان] یه کم موسیقی برای زنده شدن بذار
[ترجمه گوگل]قرار دادن برخی از موسیقی برای به دست آوردن همه چیز
2. A new coat of paint would liven the kitchen up.
[ترجمه ترگمان]یک رنگ جدید رنگ آشپزخانه را دوباره روشن می کرد
[ترجمه گوگل]یک کت جدید از رنگ، می تواند آشپزخانه را تحریک کند
3. Put some music on to liven things up.
[ترجمه ترگمان]یه کم موزیک بذار تا دوباره زنده بشه
[ترجمه گوگل]بعضی از موزیک ها را برای به دست آوردن چیزها به کار ببرید
4. A few pictures would liven up the room.
[ترجمه ترگمان]چند عکس از اتاق خارج می شد
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از عکس ها اتاق را زنده می کنند
5. The multicoloured rag rug was chosen to liven up the grey carpet.
[ترجمه ترگمان]فرش کهنه رنگ برای باز شدن فرش خاکستری انتخاب شده بود
[ترجمه گوگل]فرش رنگی رنگی انتخاب شد تا جنس فرش خاکستری را زنده کند
6. Let's put some music on to liven things up.
[ترجمه ترگمان]بیا یه کم موزیک بذاریم تا دوباره زنده بشه
[ترجمه گوگل]بیایید چند موسیقی را برای به دست آوردن چیزها بگذاریم
7. He had slipped in a few jokes to liven the speech up.
[ترجمه ترگمان]چند تا لطیفه در چنته داشت که بتواند نطق خود را دوباره روشن کند
[ترجمه گوگل]او به چند جوک افتاده است تا سخنرانی را تحسین کند
8. The meeting began to liven up after he spoke.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه شروع به صحبت کرد، جلسه دوباره باز شد
[ترجمه گوگل]جلسه بعد از سخنرانی شروع به زنده ماندن نمود
9. Why don't we invite Jane? That'll liven things up!
[ترجمه ترگمان]چرا جین را دعوت نکنیم؟ همه چیز زنده خواهد شد!
[ترجمه گوگل]چرا ما جین را دعوت نمی کنیم؟ این چیزها را بالا می برد!
10. Liven up your meals with fresh herbs and spices.
[ترجمه ترگمان]غذات رو با گیاهان تازه و ادویه جات درست کن
[ترجمه گوگل]وعده های غذایی خود را با سبزیجات تازه و ادویه جات تربیت کنید
11. Despite Roz's heroic efforts to liven it up, the party was a disaster.
[ترجمه ترگمان]علی رغم تلاش های قهرمانانه Roz برای روح بخشیدن به آن، این حزب یک فاجعه بود
[ترجمه گوگل]با وجود تلاشهای قهرمانانه راز برای تحقق آن، حزب فاجعه ای بود
12. The game didn't liven up till the second half.
[ترجمه ترگمان]تا نیمه دوم بازی دوباره زنده نشد
[ترجمه گوگل]این بازی تا نیمه دوم زنده نبود
13. Why not liven up the room with some flowers?
[ترجمه ترگمان]چرا اتاق رو با گل دوباره روشن نکنیم؟
[ترجمه گوگل]چرا اتاق را با برخی از گل ها زنده نکنید؟
14. And when I try to liven it up for you, you go back on me.
[ترجمه ترگمان]، و وقتی که سعی می کنم دوباره زنده بمونم تو برمیگردی به من
[ترجمه گوگل]و هنگامی که من سعی می کنم آن را برای شما به ارمغان بیاورد، به من برگردید
15. Do liven up a bit!
[ترجمه ترگمان]! یه ذره روح رو دوباره زنده کن
[ترجمه گوگل]کمی زنده بمانید