1. They saw the dead hobo again.
[ترجمه ترگمان]دوباره hobo مرده را دیدند
[ترجمه گوگل]آنها دوباره هویج مرده را دیدند
2. If anything happens to this hobo, only the buzzards will care.
[ترجمه ترگمان]اگه اتفاقی برای این دوره گرد بیفته فقط the اهمیت میدن
[ترجمه گوگل]اگر چیزی به این هویج اتفاق بیفتد، فقط مراقبه خواهد شد
3. The hobo had only one shoe, the other foot wrapped in newspaper and tied with String.
[ترجمه ترگمان]کارگر ساده فقط یک کفش داشت، پای دیگرش در روزنامه پیچیده شده بود و با رشته بسته شده بود
[ترجمه گوگل]هلی کوپتر تنها یک کفش داشت، پا را در روزنامه پیچیده و با رشته گره خورده بود
4. I slept in doorways, in hobo jungles, in flophouses, in open pastures.
[ترجمه ترگمان]من در doorways بودم، در جنگل های انبوه، در flophouses، در مراتع آزاد
[ترجمه گوگل]من در دربها، در جنگلهای هابه، در فلوها، در مراتع باز خوابیدم
5. The hobo was a young man, which shocked the brothers.
[ترجمه ترگمان]مرد دوره گرد مرد جوانی بود که the را تکان می داد
[ترجمه گوگل]هویو یک مرد جوان بود که برادران را شوکه کرد
6. Jack took it off the hobo after he and Eddie went down to help him and found he was dead.
[ترجمه ترگمان]جک بعد از اینکه او و ادی رفتند تا به او کمک کنند، آن را بیرون آورد و دید که او مرده
[ترجمه گوگل]جک بعد از اینکه او و ادی رفت به او کمک کردند و متوجه شد او مرده است
7. He stayed at hobo camps, including those in Albany and Richmond, and lived hopping freight trains throughout the Western states.
[ترجمه ترگمان]او در کمپ های کارگری، از جمله کسانی که در آلبانی و ریچموند زندگی می کردند، ماند و در کشورهای غربی به قطارهای باری پرداخت
[ترجمه گوگل]او در اردوگاه های چتربازی، از جمله در آلبانی و ریچموند، ایستاد و در سراسر کشورهای غربی به قطارهای حمل و نقل فرو رفت
8. The hobo could not flow, could not plop.
[ترجمه ترگمان]The نمی توانست جاری شود، نمی توانست صدای تالاپ و تولوپ بلند شود
[ترجمه گوگل]قلاب نمی تواند جریان یابد، نمیتواند خراب شود
9. At this moment, it was Hobo and me a blank, uncharted road in front of us.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه، این مرد ولگرد بود و من یک جاده خالی و ناشناخته جلوی رویمان بود
[ترجمه گوگل]در این لحظه، Hobo و من یک راه خالی و بدون سرنشین در مقابل ما بود
10. Inevitably, I was designated to become a hobo in later life.
[ترجمه ترگمان]به ناچار، من قرار بود تو زندگی بعدا یه کارگر ساده بشم
[ترجمه گوگل]ناگزیر به نظر می رسید که من در زندگی بعد از آن تصمیم گرفتم که یک هلی کوپتر بشمارم
11. After caressing and talking to Jacky, the old hobo uttered a brief command.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد پس از نوازش و گفتگو با جکی پیر فرمان کوتاهی بر زبان آورد
[ترجمه گوگل]بعد از نوازش کردن و صحبت کردن با جکی، یک هابیل قدیمی دستور فرمان داد
12. The person cannot become the hobo of corporeal slave, spirit.
[ترجمه ترگمان]فرد نمی تواند به کارگر ساده ای از برده و روح تبدیل شود
[ترجمه گوگل]این شخص نمیتواند به عنوان برده جسمی، روحیه تبدیل شود
13. Listen, Hobo, you're very lucky, you know.
[ترجمه ترگمان]گوش کن، ولگرد، تو خیلی خوش شانسی
[ترجمه گوگل]گوش کن، هوبو، خیلی خوش شانس، می دونی