کلمه جو
صفحه اصلی

flattish


معنی : مسطح
معانی دیگر : نسبتا مسطح، صاف وار، هموارسان، تااندازه ای پهن، نسبتا خنک یابیمزه

انگلیسی به فارسی

به‌نسبت صاف، صاف‌وار، هموارسان


مسطح


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: somewhat flat.

• fairly flat, quite flat

مترادف و متضاد

مسطح (صفت)
even, level, plane, flat, flattish, glace, glassy

جملات نمونه

1. Today it rose sharply, while other markets are flattish or down. It makes sense that it would trade the opposite of other markets right now.
[ترجمه ترگمان]امروز به شدت افزایش یافت، در حالی که بازارهای دیگر flattish یا پایین هستند منطقی به نظر می رسد که در حال حاضر مخالف سایر بازارها باشد
[ترجمه گوگل]امروز، آن را به شدت افزایش یافت، در حالی که بازارهای دیگر flattish یا پایین منطقی است که در حال حاضر در مقابل بازارهای دیگر تجارت کند

2. Today, he forecast ' flattish ' demand for networks this year.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر تقاضا برای شبکه ها را در سال جاری پیش بینی می کند
[ترجمه گوگل]امروز، او تقاضای شبکهای برای شبکهها را امسال پیش بینی کرده است

3. The odds are that the US would stay flattish for years to come.
[ترجمه ترگمان]احتمالات این است که آمریکا سال ها پیش flattish خواهد ماند
[ترجمه گوگل]احتمال این است که ایالات متحده در سالهای آینده باقی خواهد ماند

4. Even if sales remain flattish as predicted by Automotive-Compass, the increased penetration in cars will allow Sirius XM to grow.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر فروش به همان اندازه پیش بینی شده توسط قطب نمای خودرو پیش بینی شود، نفوذ فزاینده در خودروها به سیریوس XM اجازه رشد می دهد
[ترجمه گوگل]حتی اگر فروش باقی بماند همانطور که توسط Automotive-Compass پیش بینی شده است، نفوذ افزایش یافته در اتومبیل به Sirius XM اجازه می دهد رشد کند

5. For 200 we are planning for a flattish development in the mobile infrastructure market while the professional services market is expected to show good growth, ' Ericsson said today.
[ترجمه ترگمان]اریکسون امروز گفت: ما در حال برنامه ریزی برای توسعه پایدار در بازار زیرساخت تلفن همراه هستیم در حالی که انتظار می رود که بازار خدمات حرفه ای رشد خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]اریکسون امروز اظهار داشت که برای 200 سال ما در حال توسعه یک زیرساخت در بازار زیربنای تلفن همراه هستیم، در حالی که انتظار می رود که بازار خدمات حرفه ای رشد خوبی داشته باشد

6. "Revenue should trend modestly lower quarter-on-quarter, driven by flattish spread revenue and moderating fee income trends," analyst David George said in a note to clients.
[ترجمه ترگمان]یک تحلیلگر به نام دیوید جورج در یادداشتی به مشتریان گفت: \" درآمد باید به میزان متوسط کم تر از یک چهارم ماه باشد، که بواسطه گسترش درآمدها و رونده ای درآمد با هزینه کاهش یافته است \"
[ترجمه گوگل]دیوید جورج تحلیلگر، در یک یادداشت به مشتریان گفت: 'درآمد باید روند سه ماهه در سه ماهه پایانی را به طرز ناچیز پایین بکشد، که منجر به رشد درآمدهای فروپاشی و تعدیل درآمدهای مالیاتی شده است '

7. Revenue lines are flat to down, and net interest margins on loans stay flattish.
[ترجمه ترگمان]خطوط درآمد به پایین مسطح هستند و سود خالص سود بر روی وام ها بکار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]خطوط حاصل از فروش به سمت پایین حرکت می کنند و حاشیه سود خالص در وام ها هموار است

8. Domestic pricing pressures remain very weak and the labor market will likely remain flattish.
[ترجمه ترگمان]فشارهای قیمت گذاری داخلی بسیار ضعیف باقی می مانند و بازار کار به احتمال زیاد flattish باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]فشارهای قیمت گذاری داخلی همچنان بسیار ضعیف است و بازار کار احتمالا باقی خواهد ماند

9. The Colonel's groom, a small wizened dwarf with grey skin, and he was pushing a large flattish cardboard box into her arms.
[ترجمه ترگمان]مهتر سرهنگ، کوتوله خشکیده و خشکیده با پوستی خاکستری، و او جعبه مقوایی بزرگ flattish را در آغوش گرفت
[ترجمه گوگل]سرهنگ سرهنگ، یک کوتوله کوچکی با پوست خاکستری بود و او یک جعبه مقوایی بزرگ را روی دستش قرار داد

10. 'I see that import number increasing and increasing, because the demand continues to strengthen but the supply will be flattish,' he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: من می بینم که شمار واردات رو به افزایش و افزایش است، زیرا تقاضا همچنان تقویت خواهد شد، اما عرضه flattish خواهد بود
[ترجمه گوگل]وی گفت: 'من می بینم که تعداد واردات افزایش و افزایش می یابد، زیرا تقاضا همچنان تقویت می شود، اما عرضه عرضه خواهد شد '

11. Much will depend on the outlook for inflation. Japan had a brief period of deflation in the mid-1990s, followed by a more consistent pattern of flattish prices over the past decade.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها به چشم انداز تورم وابسته هستند ژاپن در اواسط دهه ۱۹۹۰ یک دوره کوتاه کاهش قیمت داشت و پس از آن یک الگوی پایدارتری از قیمت flattish طی یک دهه گذشته داشت
[ترجمه گوگل]خیلی به چشم انداز تورم بستگی دارد در اواسط دهه 1990، ژاپن مدت کوتاهی از کاهش قیمت داشت و به دنبال آن یک الگوی قیمت پایدار تر در دهه گذشته بود

12. "It's sort of like a native cat with a broad flattish head with large canines, " Godthelp told AFP.
[ترجمه ترگمان]Godthelp به خبرگزاری فرانسه گفت: \" این مثل یک گربه بومی با سر پهن flattish با دندان های نیش بزرگ است \"
[ترجمه گوگل]Godthelp به خبرگزاری فرانسه گفت: 'این یک نوع گربه مادری با یک سر و گردن وسیع با سگهای بزرگ است '


کلمات دیگر: