1. The resources, or services, that are delivered are governable to ensure things like high availability, security, and quality.
[ترجمه ترگمان]منابع و یا خدمات که ارایه می شوند قابلیت اطمینان از چیزهایی مانند دسترسی بالا، امنیت و کیفیت را دارند
[ترجمه گوگل]منابع یا خدماتی که تحویل داده می شوند، قابل کنترل هستند تا اطمینان حاصل شود که در دسترس بودن بالا، امنیت و کیفیت باشند
2. Make MathService governable and transition the governance state to Assemble, as shown in Figure to indicate that the service is completely assembled.
[ترجمه ترگمان]زمانی که در شکل نشان داده شده است که این سرویس به طور کامل مونتاژ شده است
[ترجمه گوگل]MathService را کنترل کنید و حالت حکومت را به Assemble منتقل کنید، همانطور که در شکل نشان داده شده است، نشان می دهد که سرویس کاملا مونتاژ شده است
3. Cities have to be made governable, livable, and economically viable.
[ترجمه ترگمان]شهرها باید قابل دوام، قابل سکونت، و از نظر اقتصادی قابل دوام باشند
[ترجمه گوگل]شهرها باید قابل کنترل، قابل توجه و اقتصادی باشند
4. The QQ numbers are objectively manageable and governable with economic values, which means they belongs to the "property" in Criminal Law and might become the object in the crime of stealing.
[ترجمه ترگمان]اعداد QQ به طور عینی قابل کنترل هستند و با ارزش های اقتصادی هماهنگ هستند، که به این معنی است که آن ها متعلق به \"ملک\" در قانون جنایی هستند و ممکن است به هدف دزدی تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]شماره QQ به طور عینی قابل کنترل و قابل کنترل با ارزش های اقتصادی است، به این معنی که آنها متعلق به «اموال» در قانون کیفری هستند و ممکن است در جرم دزدی جرم باشند
5. Governable They can be managed and versioned through their life cycles from creation through upgrades and end of life.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند از طریق چرخه های حیات خود از طریق ارتقا و پایان زندگی مدیریت و مدیریت شوند
[ترجمه گوگل]قابل اعتماد آنها را می توان از طریق چرخه های زندگی خود از طریق ایجاد و ارتقا و پایان زندگی مدیریت و نسخه بندی کرد
6. Now you need to make the Service Interface governable and set the state to model phase.
[ترجمه ترگمان]حالا شما باید رابط سرویس را ایجاد کنید و وضعیت را به مرحله مدل سازی اضافه کنید
[ترجمه گوگل]حالا شما نیاز دارید رابط سرویس را کنترل کنید و حالت را به حالت فاز تنظیم کنید
7. The press was horrified and questioned whether Britain was still governable under a democratically elected administration.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات وحشتزده بودند و سوال می کردند که آیا بریتانیا هنوز تحت حکومت دموکراتیک انتخاب شده است یا خیر
[ترجمه گوگل]مطبوعات وحشت زده شد و سوال کردند که آیا بریتانیا هنوز تحت حکومت دموکراتیک منتخب است
8. The method can be applied to other small sample experiment of simulation systems with HWIL for homing missile and governable variable systems.
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند برای دیگر آزمایش نمونه کوچک سیستم های شبیه سازی با HWIL برای سیستم های homing و سیستم های متغیر governable اعمال شود
[ترجمه گوگل]این روش را می توان برای آزمایش های کوچک دیگر از سیستم های شبیه سازی با HWIL برای سیستم های متغیر موشکی و قابل کنترل استفاده کرد
9. Summary: Democracy is based on the property and condition of economy foundation; it decides the governable range of the upper building.
[ترجمه ترگمان]خلاصه: دموکراسی براساس ویژگی و شرایط بنیان اقتصادی استوار است؛ و دامنه governable ساختمان بالایی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]خلاصه: دموکراسی بر مبنای اموال و شرایط اقتصادی پایه است؛ این محدوده اداری ساختمان بالایی را تعیین می کند
10. He poses the question that most Americans prefer to gloss over: is California governable?
[ترجمه ترگمان]او سوالی را مطرح می کند که اکثر آمریکایی ها ترجیح می دهند آن را توجیه کنند: کالیفرنیا governable است؟
[ترجمه گوگل]او این سوال را مطرح می کند که اکثر آمریکایی ها ترجیح می دهند براق باشند: آیا کالیفرنیا قابل کنترل است؟
11. And he could get Mr Karzai and Pakistan to show that they mean to make Afghanistan governable.
[ترجمه ترگمان]و او می تواند به آقای کرزی و پاکستان کمک کند تا نشان دهند که قصد دارند افغانستان را governable کنند
[ترجمه گوگل]و او می تواند آقای کرزی و پاکستان را نشان دهد که آنها به معنای حکمرانی افغانستان هستند
12. The application and physical infrastructure, much like applications in SOA, must be discoverable, manageable, and governable.
[ترجمه ترگمان]کاربرد و زیرساختار فیزیکی، مانند کاربردهای SOA، باید قابل کشف، قابل مدیریت، و قابل مدیریت باشد
[ترجمه گوگل]نرم افزار و زیرساخت های فیزیکی، بسیار شبیه به برنامه های کاربردی در SOA، باید قابل کشف، قابل کنترل و قابل کنترل باشند
13. And that party now controls one house of Congress, which means that the country will not, in fact, be governable without that party's cooperation — cooperation that won't be forthcoming.
[ترجمه ترگمان]و این حزب در حال حاضر یک خانه کنگره را کنترل می کند که به این معنی است که کشور در واقع بدون هم کاری حزبی که در آینده حاضر نخواهد بود، governable شود
[ترجمه گوگل]و این حزب هم اکنون یک مجلس کنگره را کنترل می کند، که به این معنی است که کشور بدون همکاری آن حزب، بدون همکاری، که نمی تواند آینده باشد، نمی تواند اداره شود
14. After the analysis and improvement of national mode, it is concluded that the most important factor that has influence on consumption behavior is per capita governable income.
[ترجمه ترگمان]بعد از تجزیه و تحلیل و بهبود وضعیت ملی، نتیجه گیری می شود که مهم ترین عاملی که بر رفتار مصرف تاثیر دارد سرانه درآمد سرانه است
[ترجمه گوگل]پس از تجزیه و تحلیل و بهبود حالت ملی، نتیجه گیری می شود که مهم ترین عامل که بر رفتار مصرف تاثیر می گذارد، درآمد قابل کنترل سرانه است