کلمه جو
صفحه اصلی

pessimism


معنی : بدبینی، صفت بد، بدی مطلق، فلسفه بدبینی
معانی دیگر : بدبینی (در برابر: خوش بینی optimism)، (فلسفه) پیروی از آیین بدبینی

انگلیسی به فارسی

بدبینی، صفت بد، بدی مطلق، فلسفه بدبینی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the belief that events will turn out badly; tendency to expect the worst. (Cf. optimism.)
متضاد: optimism

- Their pessimism kept them from believing that any progress could be made in the peace negotiations.
[ترجمه ترگمان] بدبینی آن ها آن ها را از باور داشتن هرگونه پیشرفتی در مذاکرات صلح منع می کرد
[ترجمه گوگل] بدبینی آنها مانع از باور به این شد که هر گونه پیشرفت در مذاکرات صلح ممکن شود

(2) تعریف: the belief that good is outweighed by evil in the universe. (Cf. optimism.)
متضاد: optimism

(3) تعریف: the belief that this universe is the worst possible one. (Cf. optimism)
متضاد: optimism

• act of seeing only the bad side of situations, tendency to expect the worst
pessimism is the belief that bad things are going to happen.

مترادف و متضاد

بدبینی (اسم)
downbeat, pessimism

صفت بد (اسم)
pessimism

بدی مطلق (اسم)
pessimism

فلسفه بدبینی (اسم)
pessimism, skepsis, scepsis

belief in bad outcome


Synonyms: cynicism, dark side, dejection, depression, despair, despondency, dim view, distrust, dyspepsia, expectation of worst, gloom, gloominess, gloomy outlook, glumness, grief, hopelessness, low spirits, melancholy, sadness, unhappiness


Antonyms: confidence, optimism, trust


جملات نمونه

1. pessimism is a cancer that destroys a society from within
بدبینی بلایی است که اجتماع را از درون نابود می کند.

2. a pervasive mood of pessimism
حالت بدبینی همه جانبه

3. i prefer optimism to pessimism
من خوشبینی را به بدبینی ترجیح می دهم.

4. we must destroy this canker of mistrust and pessimism
ما باید این عامل مخرب بی اعتمادی و بدبینی را از میان برداریم.

5. His pessimism has the effect of depressing everyone.
[ترجمه ترگمان]بدبینی او موجب افسردگی همگان شده است
[ترجمه گوگل]بدبینی او باعث افسردگی همه می شود

6. There were good grounds for pessimism about future progress.
[ترجمه ترگمان]در مورد پیشرفت آینده دلایل خوبی برای بدبینی وجود داشت
[ترجمه گوگل]زمینه های خوبی برای بدبینی در مورد پیشرفت های آینده وجود داشت

7. There is now a mood of deepening pessimism about/over the economy.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر حالت بدبینی عمیق در مورد \/ بر روی اقتصاد وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک حالت بدبینانه در مورد اقتصاد بیش از حد وجود دارد

8. His mood of deep pessimism cannot have been leavened by his mode of transport—a black cab.
[ترجمه ترگمان]با وضع حمل و نقل - یک درشکه سیاه - خلقش تنگ شده بود
[ترجمه گوگل]خلق و خوی خود را از بدبینی عمیق نمی تواند توسط حالت حمل و نقل خود - یک کابین سیاه و سفید نوشیدنی

9. In my opinion, this suggestion smacks of pessimism.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، این پیشنهاد نوعی بدبینی است
[ترجمه گوگل]به نظر من این پیشنهاد بدبینانه است

10. Optimism was gradually taking the place of pessimism.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی به تدریج جای بدبینی را می گرفت
[ترجمه گوگل]خوشبینی به تدریج جای بدبینی را گرفت

11. He displayed his usual pessimism.
[ترجمه ترگمان]بدبینی همیشگی خود را به نمایش می گذاشت
[ترجمه گوگل]او بدبینی معمول خود را نشان داد

12. Pessimism seems to be the order of the day.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Pessimism نظم و ترتیب روز باشد
[ترجمه گوگل]بدبینی به نظر می رسد دستور روز است

13. Pessimism is self-fulfilling - expect the worst and it happens.
[ترجمه ترگمان]Pessimism انتظار بدترین و fulfilling را دارند و این اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]بدبینی خودخواهانه است - انتظار بدترین و اتفاق می افتد

14. This widespread pessimism does not seem justified.
[ترجمه ترگمان]این بدبینی گسترده موجه به نظر نمی رسد
[ترجمه گوگل]این بدبینی گسترده به نظر نمی رسد قابل توجیه است

15. There is deep pessimism about the future.
[ترجمه ترگمان]بدبینی عمیق در مورد آینده وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدبختی عمیق در مورد آینده وجود دارد

پیشنهاد کاربران

pessimism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: بدبینی
تعریف: نگرشی که برحسب آن روند امور رو به تباهی است و آرزوهای آدمی برآورده نمی شود


کلمات دیگر: