کلمه جو
صفحه اصلی

homage


معنی : بیعت، تجلیل
معانی دیگر : (معمولا با : do یا pay) هر کاری که نشانه ی تکریم و وفاداری باشد، بزرگداشت، ادای احترام، (در اصل) اعلام رسمی بیعت نسبت به پادشاه یا سرور، مراسم بیعت و هدایای اهدائی، اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه

انگلیسی به فارسی

اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه، تجلیل، بیعت


احترام، بیعت، تجلیل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: special respect, honor, or esteem, publicly displayed or expressed.
مترادف: deference, obeisance, reverence, salute, tribute
مشابه: applause, compliment, esteem, honor, kowtow, regard, respect, veneration

- Dignitaries from numerous foreign countries came to the funeral to pay homage to the slain leader.
[ترجمه ترگمان] Dignitaries از کشورهای مختلف خارجی برای ادای احترام به رهبر کشته شده به مراسم خاکسپاری آمدند
[ترجمه گوگل] مقامات از کشورهای متعدد خارج از کشور به مراسم خاکسپاری مراجعه کردند تا به رهبر کشته شده احترام بگذارند
- In his acceptance speech for the award, the actor paid homage to the great director who had been his mentor.
[ترجمه ترگمان] این بازیگر در سخنرانی پذیرش خود نسبت به کارگردان بزرگ که مربی او بود، ادای احترام کرد
[ترجمه گوگل] او در سخنرانی پذیرفته شده خود برای جایزه، بازیگر به کارگردانی عالی که مدرس او بود، قدردانی کرد

(2) تعریف: a formal, public pledge of allegiance to a feudal lord by a tenant or vassal.
مترادف: fealty, pledge
مشابه: kowtow, submission, subordination, vassalage, vow

- He pledged homage to the king and was granted land in return.
[ترجمه ترگمان] او قول داد که از پادشاه تجلیل به عمل آورد و در عوض از زمین فرود آمد
[ترجمه گوگل] او قول پادشاه را داد و در عوض زمین را داد

• respect, appreciation, honor, esteem
homage is respect shown towards someone you admire or who is in authority.

مترادف و متضاد

بیعت (اسم)
allegiance, fealty, homage, vassalage

تجلیل (اسم)
homage, celebration, glorification, exaltation, kudos, magnification

devotion, admiration


Synonyms: adoration, adulation, allegiance, awe, deference, duty, esteem, faithfulness, fealty, fidelity, genuflection, honor, kneeling, loyalty, obeisance, praise, respect, reverence, service, tribute, worship


Antonyms: dishonor, disloyalty, disrespect, faithlessness, scorn, treachery


جملات نمونه

1. they paid homage to the fallen soldiers
آنان نسبت به سربازان شهید ادای احترام کردند.

2. to pay homage to a hero
از یک قهرمان تجلیل کردن

3. we went there to do homage to the genius of hafez
برای بزرگداشت نبوغ حافظ به آنجا رفتیم.

4. They bowed in homage to the Unknown Soldiers.
[ترجمه سیما] آنها برای احترام به سربازان گمنام تعظیم کردند.
[ترجمه ترگمان]آنان با احترام به سربازان ناشناس تعظیم کردند
[ترجمه گوگل]آنها به سربازان ناشناخته تعلق داشتند

5. Homage was paid to the great sages buried in the city.
[ترجمه ترگمان]Homage به the بزرگ که در شهر به خاک سپرده شده بودند پرداخت شد
[ترجمه گوگل]هماهنگی با ایثارگران بزرگ که در این شهر دفن شده بودند پرداخت شد

6. They stood in silent homage round her grave.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حالی که دور قبر او حلقه زده بودند، ایستادند
[ترجمه گوگل]آنها در خلوت خاموش قبر خود ایستادند

7. The kings of France paid homage to no one.
[ترجمه ترگمان]شاهان فرانسه به هیچ کس احترام نمی گذاشتند
[ترجمه گوگل]پادشاهان فرانسه به هیچکس احترام نگذاشتند

8. On this occasion we pay homage to him for his achievements.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، ما به خاطر his به او احترام می گذاریم
[ترجمه گوگل]در این مورد ما به خاطر موفقیت هایش به او احترام می گذاریم

9. They stood in silent homage around the grave.
[ترجمه ترگمان]ان ها در سکوت اطراف قبر ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]آنها در مراسم خاکسپاری در اطراف قبر ایستادند

10. We pay homage to the genius of Shakespeare.
[ترجمه ترگمان]ما به نبوغ شکسپیر احترام می گذاریم
[ترجمه گوگل]ما به نابغه شکسپیر احترام می گذاریم

11. The workers paid homage to the king when he came to the factory for a visit.
[ترجمه ترگمان]کارگران هنگامی که برای دیداری به کارخانه آمدند، به پادشاه احترام گذاشتند
[ترجمه گوگل]کارگران برای دیدار به کارخانه به پادشاه احترام گذاشتند

12. The film pays homage to Martin Scorsese's 'Mean Streets'.
[ترجمه ترگمان]این فیلم تجلیل از خیابان های پست مارتین اسکورسیزی را می پردازد
[ترجمه گوگل]این فیلم به 'خیابان های متوسط' مارتین اسکورسیزی احترام می گذارد

13. The annual luncheon at the center pays homage to those who have given more than 000 hours.
[ترجمه ترگمان]صرف ناهار سالانه در مرکز، به کسانی که بیش از ۲۰۰۰ ساعت وقت داده اند احترام می گذارد
[ترجمه گوگل]ناهار سالانه در مرکز به کسانی که بیش از 000 ساعت داده اند احترام می گذارند

14. If the main business was investiture and homage, a subsidiary theme was the primacy.
[ترجمه ترگمان]اگر کار اصلی انتصاب و تجلیل بود، موضوع فرعی اولویت بود
[ترجمه گوگل]اگر کسب و کار اصلی مورد بررسی و احترام بود، موضوع تابع اولویت بود

They paid homage to the fallen soldiers.

آنان نسبت به سربازان شهید ادای احترام کردند.


We went there to do homage to the genius of Hafez.

برای بزرگداشت نبوغ حافظ به آنجا رفتیم.


to pay homage to a hero

از یک قهرمان تجلیل کردن


پیشنهاد کاربران

ادای احترام. تکریم

احترام کسی را نگه داشتن

پیمان اطاعت

ادای احترام، تکریم، بزرگداشت


کلمات دیگر: