کلمه جو
صفحه اصلی

relucent


معنی : براق، متشعشع، نور افشان، منعکس کننده نور
معانی دیگر : نورانی، درخشان، خیره کننده

انگلیسی به فارسی

براق، منعکس کننده نور، متشعشع، نور افشان، خیره کننده


بی رحم، براق، منعکس کننده نور، متشعشع، نور افشان


انگلیسی به انگلیسی

• bright, brilliant, shining

مترادف و متضاد

براق (صفت)
shining, shiny, aglow, sleek, glossy, splendid, silvery, flossy, sheeny, relucent, nitid, silken

متشعشع (صفت)
luminous, asteriated, radiate, radiant, radiative, refulgent, relucent

نور افشان (صفت)
refulgent, irradiant, luciferous, luculent, relucent

منعکس کننده نور (صفت)
relucent


کلمات دیگر: