کلمه جو
صفحه اصلی

linkup


معنی : وسیله اتصال، میتینگ
معانی دیگر : (پیوستگی دو یا چند چیز یا هدف و غیره) پیوستگی، الحاق، همبستگی، ملاقات، پیوندگاه

انگلیسی به فارسی

ملاقات، میتینگ، وسیله اتصال، پیوندگاه


پیوند، میتینگ، وسیله اتصال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a meeting or contact, as of spacecraft.

(2) تعریف: something serving as a link.

• act of connecting; something which joins, connection
a link-up is a physical connection between two machines or communication systems.
a link-up is also a relationship or partnership between two organizations.

مترادف و متضاد

وسیله اتصال (اسم)
copula, linkup

میتینگ (اسم)
meeting, linkup

جملات نمونه

1. A new electronic link-up that will connect 500 hospitals around the world has checked into cyberspace.
[ترجمه ترگمان]یک پیوند الکترونیکی جدید - که ۵۰۰ بیمارستان را در سراسر جهان به هم متصل می کند، به فضای مجازی سرایت کرده است
[ترجمه گوگل]یک اتصال جدید الکترونیکی که 500 بیمارستان در سراسر جهان را متصل می کند، به فضای مجازی وارد شده است

2. a linkup of two orbiting spacecraft.
[ترجمه ترگمان]یک ارتباط دو سفینه فضایی
[ترجمه گوگل]یک اتصال از دو فضاپیمای در حال چرخش

3. He spent two years with the Link-Up community theatre group and has directed for the Compass Theatre.
[ترجمه ترگمان]او دو سال را با گروه تئاتر محلی پیوند گذراند و دستور تئاتر قطب نما را داد
[ترجمه گوگل]او دو سال با گروه تئاتر کمپانی Link-Up گذراند و برای تئاتر قطب نما هدایت کرده است

4. In a telephone linkup from Nairobi to journalists in Geneva, the official says al-Shabab wants to keep people from leaving so they can be recruited as fighters.
[ترجمه ترگمان]در یک مکالمه تلفنی از نایروبی به روزنامه نگاران در ژنو، این مقام می گوید که الشباب می خواهد مردم را از رفتن باز دارد تا آن ها را به عنوان مبارز استخدام کنند
[ترجمه گوگل]مقامات رسمی اعلام کردند که الشباب از طریق تلفن از نایروبی به روزنامه نگاران در ژنو می خواهد مردم را ترک کند تا بتوانند به عنوان جنگجویان استخدام شوند

5. Broadcast the event on a closed circuit TV linkup.
[ترجمه ترگمان]پخش این رویداد در یک شبکه تلویزیونی مداربسته
[ترجمه گوگل]پخش رویداد را در اتصال یک اتصال مدار بسته

6. On the other hand—and here there is no linkup—there is a subversion of knowledge.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر - و در اینجا هیچ linkup وجود ندارد - یک براندازی دانش وجود دارد
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر - و در اینجا هیچ ارتباطی وجود ندارد - زیرورش دانش است

7. This paper discusses the linkup of diploma education and the vocational qualification certificate in high vocational college.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی linkup تحصیلات دیپلم و گواهی صلاحیت حرفه ای در کالج فنی حرفه ای می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد پیوند دادن آموزش دیپلم و گواهینامه صلاحیت حرفه ای در کالج حرفه ای بالا بحث می کند

8. The linkup of the three social security lines constitutes a "Secure Network" of society during the period of transition of economic systems in China.
[ترجمه ترگمان]The این سه خط امنیت اجتماعی \"شبکه امن\" جامعه را در طول دوره گذار از سیستم های اقتصادی در چین تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]پیوند سه خط امنیت اجتماعی، در طول دوره انتقال نظامهای اقتصادی در چین، یک شبکه امن شبکه اجتماعی است

9. This paper discusses the linkup of diploma education and the vocational qualification certificate in vocational college.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی linkup تحصیلات دیپلم و گواهی صلاحیت حرفه ای در کالج فنی حرفه ای می پردازد
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد پیوند دادن آموزش دیپلم و گواهینامه صلاحیت حرفه ای در کالج حرفه ای مورد بحث قرار می گیرد

10. Sport Bild believes a Red Bull- BMW linkup would be a perfect bid to eventually woo Sebastian Vettel back to the Hinwil based team in the future.
[ترجمه ترگمان]Sport معتقد است که یک گاو قرمز - BMW linkup یک پیشنهاد عالی برای اینکه در نهایت، سباستین Vettel را به تیم Hinwil در آینده برگرداند، پیشنهاد خوبی خواهد بود
[ترجمه گوگل]ورزش بیلد معتقد است که پیوند قرمز مایل به بمب می تواند پیشنهاد خوبی برای پایان دادن به سباستین وتل در آینده تیم Hinwil باشد

11. Sport Bild believes a Red Bull- BMW linkup would be a perfect bid to eventually woo Sebastian Vettel back to the Hinwil based team in the future. $ F L$ S!
[ترجمه ترگمان]Bild معتقد است که یک گاو قرمز - BMW linkup یک پیشنهاد عالی برای اینکه در نهایت، سباستین Vettel را به تیم Hinwil در آینده برگرداند، پیشنهاد خوبی خواهد بود اف آل اس!
[ترجمه گوگل]ورزش بیلد معتقد است که پیوند قرمز مایل به بمب می تواند پیشنهاد خوبی برای پایان دادن به سباستین وتل در آینده تیم Hinwil باشد $ F L $ S!

12. It is necessary to use the rational of linkup in the progress of social space design, fully consider the influence of human activity by space.
[ترجمه ترگمان]لازم است که از منطق of در پیشرفت طراحی فضای اجتماعی، به طور کامل تاثیر فعالیت انسان به وسیله فضا را مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه گوگل]لازم است استفاده منطقی پیوند در پیشرفت طراحی فضای اجتماعی، به طور کامل تاثیر فعالیت انسانی در فضا را در نظر بگیریم

13. A: You need to take care of Internet linkup yourself. Was that your question?
[ترجمه ترگمان]الف: تو باید از ارتباط اینترنتی با خودت مراقبت کنی این سوال تو بود؟
[ترجمه گوگل]الف: شما باید خودتان را به اینترنت وصل کنید این سوال شما بود؟

14. Beyond that bridge was the linkup point with units from the 29th Division coming from Omaha.
[ترجمه ترگمان]در آن طرف پل، این ارتباط با واحدها از واحد بیست و نهم بود که از Omaha می آمد
[ترجمه گوگل]فراتر از این پل نقطه اتصال با واحد هایی از بخش 29 از اوماها بود

15. Super Hacker ready for linkup.
[ترجمه ترگمان]سوپر هکر \"برای ارتباط آماده است\"
[ترجمه گوگل]سوپر هکر آماده اتصال است

16. These pieces of information link up to suggest who the thief was.
[ترجمه ترگمان]این قسمت از اطلاعات مربوط به این است که این دزد چه کسی است
[ترجمه گوگل]این تکه ها اطلاعات را به نشان می دهد که دزد چه کسی بود

17. The organization's aim is to link up people from all over the country who are suffering from the disease.
[ترجمه ترگمان]هدف این سازمان پیوند دادن مردم از سراسر کشور است که از این بیماری رنج می برند
[ترجمه گوگل]هدف سازمان این است که مردم را از سراسر کشور که از این بیماری رنج می برند مرتبط سازند

18. They have planned to link up the two areas by telephone.
[ترجمه ترگمان]آن ها برنامه ریزی کرده اند که این دو منطقه را با تلفن مرتبط کنند
[ترجمه گوگل]آنها برنامه ریزی کرده اند تا این دو منطقه را به صورت تلفنی پیوند دهند

19. Engineers can link up distant countries by radio or telephone.
[ترجمه ترگمان]مهندسان می توانند با رادیو یا تلفن کشورهای دور را به هم متصل کنند
[ترجمه گوگل]مهندسین می توانند کشورهای دور را با رادیو یا تلفن مرتبط کنند

20. The two spacecraft will link up in orbit.
[ترجمه ترگمان]این دو سفینه فضایی در مدار خود قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]این دو فضاپیما در مدار قرار می گیرند

21. These two misfits link up through cyberspace and slowly find a connection.
[ترجمه ترگمان]این دو مخلوط دوتایی از طریق فضای مجازی به هم متصل می شوند و به آرامی یک اتصال پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]این دو مفهوم از طریق فضای مجازی به هم پیوسته و به آرامی اتصال پیدا می کنند

22. The UPS strategy has been to buy or link up with foreign companies.
[ترجمه ترگمان]استراتژی UPS برای خرید یا پیوند با شرکت های خارجی بوده است
[ترجمه گوگل]استراتژی UPS برای خرید و یا ارتباط با شرکت های خارجی است

23. The two link up later, however, at a roadside diner.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو پیوند بعدا در یک رستوران کنار جاده ای انجام شدند
[ترجمه گوگل]با این حال، دو پیوند بعدا در یک غذای کنار جاده ای به وجود می آید

24. There were also some doubts about the link up with other tramways in Beckenham and Lewisham.
[ترجمه ترگمان]همچنین تردیدهایی در مورد ارتباط با دیگر tramways ها در Beckenham و Lewisham وجود داشت
[ترجمه گوگل]در مورد ارتباط با سایر تراموا در Beckenham و Lewisham نیز شک هایی وجود داشت

25. Now it wants to link up its planned criminal information computer, whose approval is still needed from the local police committee.
[ترجمه ترگمان]اکنون این کشور می خواهد اطلاعات برنامه ریزی شده و برنامه ریزی شده خود را که هنوز از سوی کمیته پلیس محلی مورد نیاز است، به هم متصل کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر می خواهد کامپیوتر برنامه اطلاعات جرایمی برنامه ریزی شده خود را پیوند دهد، که تصویب آن هنوز از کمیته پلیس محلی مورد نیاز است

26. The big problem is to link up the route from the north.
[ترجمه ترگمان]مشکل بزرگ برقراری ارتباط از سمت شمال است
[ترجمه گوگل]مشکل بزرگ این است که مسیر را از شمال پیوند دهیم

27. Southern Pacific Railway laid tracks to link up with Union Pacific's in the East.
[ترجمه ترگمان]راه آهن اقیانوس آرام جنوبی خطوط راه آهن را برای برقراری ارتباط با اقیانوس آرام در شرق به کار برد
[ترجمه گوگل]راه آهن جنوب اقیانوس آرام برای برقراری ارتباط با اتحادیه اقیانوس آرام در شرق راه را گذاشت

28. The two highways link up here.
[ترجمه ترگمان]این دو بزرگراه اینجا هستند
[ترجمه گوگل]دو بزرگراه در این جا پیوند دارند

29. Where do the two railroads connect [ link up ]?
[ترجمه ترگمان]این دو راه اهن به کجا متصل می شوند؟
[ترجمه گوگل]دو راه آهن کجا اتصال [لینک کردن]؟

پیشنهاد کاربران

اتصال


کلمات دیگر: