1. With his usual pertinacity, he pursued this new line of inquiry.
[ترجمه ترگمان]با سماجت همیشگی این سوال جدید را ادامه داد
[ترجمه گوگل]با تمرین معمول خود، او این خط جدید تحقیق را دنبال کرد
2. Sue Hine, of Relationship Services, says: "Internet pertinacity has chance a more noticeable problem over the last 18 months. "
[ترجمه ترگمان]سو هاین، از خدمات ارتباط می گوید: \" شرکت در اینترنت در طول ۱۸ ماه گذشته شانس قابل توجهی به دست آورده است \"
[ترجمه گوگل]سو Hine، از خدمات ارتباطات، می گوید: 'مشغولیت اینترنت فرصت های قابل توجهی بیش از 18 ماه گذشته را داشته است '
3. Again and again. with the inexorable pertinacity of a child intent upon some object important to itself, did he renew his efforts(Nathaniel Hawthorne.
[ترجمه ترگمان]دوباره و دوباره با سرسختی و سماجت یک کودک که به هدفی برای خودش اهمیت می داد، تلاش های خود را تجدید کرد (Nathaniel Hawthorne)
[ترجمه گوگل]دوباره و دوباره با ناتوانی بیقراری کودک که قصد دارد برخی از اهداف مهم را به خود اختصاص دهد، آیا او تلاش های خود را تجدید کرد (ناتانیل هاوتورن
4. The pertinacity of her friend seemed more than she could bear.
[ترجمه ترگمان]سماجت دوستش بیشتر از آن بود که می توانست تحمل کند
[ترجمه گوگل]دغدغه دوستش به نظر می رسید بیش از آن که بتواند تحمل کند
5. With the inexorable pertinacity of a child intent upon some object important to itself, did he renew his efforts.
[ترجمه ترگمان]با سماجت و سماجت یک کودک که به هدفی که برای خودش اهمیت داشت سخت مشغول بود، تلاش های خود را تجدید کرد
[ترجمه گوگل]با درنظرداری بی وقفهی کودک که قصد دارد برخی از اهداف مهم را به خود اختصاص دهد، تلاشهایش را تمدید کرد
6. It followed my footsteps with a pertinacity which it would be difficult to make the reader comprehend.
[ترجمه ترگمان]قدم های من با لجبازی و لجبازی مرا دنبال می کرد تا خواننده را درک کند
[ترجمه گوگل]این مراحل را با دقت انجام دادم که خواننده را درک می کند
7. He says it's a 20-year pertinacity that began in the mid-1960s, while he devised a prototype of a excellent blue because the Museum of Natural History in New York.
[ترجمه ترگمان]او می گوید این یک pertinacity ۲۰ ساله است که در اواسط دهه ۱۹۶۰ شروع شد، در حالی که او یک نمونه اولیه از یک رنگ آبی عالی را ابداع کرد، چون موزه تاریخ طبیعی در نیویورک
[ترجمه گوگل]او می گوید این یک دغدغه 20 ساله است که در اواسط دهه 1960 آغاز شد، در حالی که او نمونه اولیه ای از آبی عالی را به دلیل موزه تاریخ طبیعی در نیویورک طراحی کرد
8. Such thing like this has happened frequently and I know it is my essence: violating knowingly and pertinacity and just being conscious and penitential afterward.
[ترجمه ترگمان]چنین چیزی به کرات اتفاق می افتد و من می دانم که این موضوع جوهر من است: تخطی از آگاهانه و pertinacity و بعد از آن آگاه و penitential
[ترجمه گوگل]چنین چیزی مثل این است که اغلب اتفاق افتاده است و من می دانم که جوهر من نقض آگاهانه و ناتوانی و بعد از آن، آگاه بودن و تسلیم شدن است
9. Attend to the city with the child's eye, pay attention to this world, the put on of pertinacity become the human life field dirty.
[ترجمه ترگمان]با توجه به توجه به این دنیا، توجه خود را به این جهان معطوف کنید، این موضوع به زندگی انسانی کثیف تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]با چشم کودک به شهر نگاهی بیندازید، توجه به این جهان را جلب کنید، قرار گرفتن درامدگی به حوزه زندگی انسان کثیف تبدیل شده است
10. At fewest this is an area addicts are versed with and they'll be capable to use it as a tool to surmount their pertinacity.
[ترجمه ترگمان]در کم ترین زمان این افراد معتاد به منطقه هستند و قادر خواهند بود از آن به عنوان ابزاری برای غلبه بر pertinacity استفاده کنند
[ترجمه گوگل]در کمترین حد این معتادان منطقه با آن آشنا هستند و قادر به استفاده از آن به عنوان یک ابزار برای جلوگیری از ناتوانی آنها هستند
11. The writer eulogizes the two main female characters whose kidneys are completely different in diligency, pertinacity as well as positive attitude towards life when they encounter difficulties.
[ترجمه ترگمان]نویسنده این دو شخصیت اصلی زن را به تصویر می کشد که کلیه ها به طور کامل با سرسختی و سرسختی و نیز نگرش مثبت نسبت به زندگی در هنگام رویارویی با دشواری ها، تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]نویسنده، دو شخصیت اصلی زن را که کلیه ها در سختی و ناتوانی و همچنین نگرش مثبت نسبت به زندگی، زمانی که با مشکلات مواجه می شوند، متمایز می کند
12. In the wide wide world there might be found another, his equal in pertinacity, but never in this little lane of ours.
[ترجمه ترگمان]در دنیای پهناور و وسیع ممکن است یکی دیگر پیدا شود، از لجبازی با او برابری کند، اما هرگز در این کوچه کوچک ما نیست
[ترجمه گوگل]در دنیای وسیع و گسترده ممکن است یکی دیگر را پیدا کند که برابر با دقت باشد اما هرگز در این خط کوچک ما نیست
13. The cue of answer: calm and silent, clearly, strong standpoint, positive pertinacity, kind heart and care about other people, strong adaption and sense of humor, optimism and fraternity.
[ترجمه ترگمان]نشانه پاسخ: آرام و ساکت، به وضوح، از نقطه نظر قوی، pertinacity مثبت، قلب مهربان و مراقبت از افراد دیگر، سازگاری قوی و حس شوخ طبعی، خوش بینی و برادری
[ترجمه گوگل]نشانه پاسخ آرام و سکوت، به وضوح، موضع قوی، متکبر بودن مثبت، قلب مهربان و مراقبت از افراد دیگر، سازگاری قوی و حس شوخ طبعی، خوش بینی و برادری است
14. Objective: To investigate the efficacy of Moist Exposed Burn Ointment (MEBO) in curing extraordinarily severe burn complicated with pertinacity severe hyperglycemia.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی اثربخشی of Burn (MEBO)در درمان شدیدا سوختگی شدید با سرسختی hyperglycemia شدید
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثربخشی پماد مرطوب در معرض آفتاب سوختگی (MEBO) در درمان سوزش فوق العاده شدید پیچیده با هیپرگلیسمی شدید دشوار است
15. Thorn Grass, which stands for life and the spirit of pertinacity ,[Sentence dictionary] is the only green color appears in the desert.
[ترجمه ترگمان]Thorn چمن که مخفف عبارت زندگی و روح of، [ فرهنگ لغت نامه ] تنها رنگ سبز در بیابان به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]گربه قرمز، که برای زندگی و روح تناسب است، [Dictionary dictionary] تنها رنگ سبز در صحرا ظاهر می شود