کلمه جو
صفحه اصلی

middy


معنی : دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
معانی دیگر : (پیراهن زنانه یا بچگانه که یقه ی آن مانند یقه ی ملوانان است) میـدی (middy blouse هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

دانشجوی سال دوم نیروی دریایی


middy، دانشجوی سال دوم نیروی دریایی


انگلیسی به انگلیسی

• midshipman in naval forces; shirt worn by seaman (informal)

مترادف و متضاد

دانشجوی سال دوم نیروی دریایی (اسم)
middy, midshipman

جملات نمونه

1. She was glad he liked Middy despite his being a bloody nuisance at times.
[ترجمه ترگمان]او خوشحال بود که با وجود اینکه گاهی اوقات او را آزار می دهد، خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که او را دوست داشت، با وجود اینکه او بارها وحشت زده خونین بود

2. He put Middy down, found the torch, and went walking up the field path.
[ترجمه ترگمان]He را زمین گذاشت، مشعل را پیدا کرد و به راه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]او را پایین انداخت، مشعل را پیدا کرد، و مسیر راه را راه می انداخت

3. The sun's hour angle counts from the middy position and changes 360? ? per day or 15? ? per hour.
[ترجمه ترگمان]زاویه ساعت خورشید از موقعیت middy گرفته می شود و ۳۶۰ درجه است؟ ؟ هر روز یا ۱۵ روز؟ ؟ در هر ساعت
[ترجمه گوگل]زاویه ساعت خورشید از موقعیت middy و از 360 تغییر می کند؟ ؟ در روز یا 15 ؟ در ساعت

4. By the middy, clouds came out and the sun hid.
[ترجمه ترگمان]بعد از انفجار، ابرها بیرون آمدند و خورشید ناپدید شد
[ترجمه گوگل]ابرهای بیرون آمد و خورشید پنهان شد

5. Part of the cuff was visible and reminded him of Middy sleeping under the quilt.
[ترجمه ترگمان]قسمتی از آستین نمایان بود و او را به یاد خواب middy می انداخت که زیر لحاف خوابیده بود
[ترجمه گوگل]بخشی از کاف دیدنی بود و او را از مادری که در زیر دمپایی بود خوابید

6. It was seven o'clock in the evening and Lowell was mashing up cat biscuits in hot water for Middy.
[ترجمه ترگمان]ساعت هفت عصر بود و لوول biscuits گربه را در آب گرم برای Middy تهیه کرده بود
[ترجمه گوگل]هفت ساعت بعد از ظهر بود و لوئل بیسکویت گربه را در آب گرم برای مادای خم کرده بود

7. Nora was very puzzled as she changed her traveling clothes for a simple long skirt and white middy blouse and rewound her long chestnut braid around her head.
[ترجمه ترگمان]نورا وقتی لباس ها را برای یک دامن بلند و پیراهن سفیدش عوض کرد، خیلی گیج شده بود
[ترجمه گوگل]نورا بسیار گیج شد زیرا او لباس های مسافرتی خود را برای یک دامن ساده و بلوز میانی سفید تغییر داد و طناب دار زرد بلند خود را در اطراف سرش باز کرد


کلمات دیگر: