کلمه جو
صفحه اصلی

liturgy


معنی : مناجات نامه، ایین نماز، اداب نماز
معانی دیگر : (کلیساهای فرقه های گوناگون) آیین تجویز شده ی نیایش در کلیسا

انگلیسی به فارسی

ایین نماز، اداب نماز، مناجات نامه


لیتوگرافی، مناجات نامه، ایین نماز، اداب نماز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: liturgies
(1) تعریف: a form of worship for a public church service, usu. including prayers, scripture, songs, and the like.
مشابه: ceremony, Mass, prayer, rite, ritual, sacrament, service, worship

(2) تعریف: the communion service; Eucharist.
مترادف: communion, Eucharist, Holy Communion, Sacrament
مشابه: transubstantiation

• form of public worship; collection of prayers (songs, scriptures, etc.) that are used in a church service
the religious services that are carried out in a fixed way in the christian church are referred to as liturgy.
a liturgy is a particular form of religious service, usually one that is approved by the christian church.

مترادف و متضاد

مناجات نامه (اسم)
liturgy

ایین نماز (اسم)
liturgy

اداب نماز (اسم)
liturgy

worship, ceremony


Synonyms: celebration, ceremonial, form, formality, formula, observance, rite, ritual, sacrament, service, services


جملات نمونه

1. A clergyman read the liturgy from the prayer-book.
[ترجمه ترگمان]یک کشیش مراسم نماز را از کتاب دعا می خواند
[ترجمه گوگل]روحانیون از کتاب مقدس کتاب مقدس را بخواند

2. The question of music in the liturgy was addressed.
[ترجمه ترگمان]مساله موسیقی در the مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سؤال موسیقی در خط مقدم خطاب بود

3. Intoning a liturgy, he tilted that silvered glass so that reflected light sprang at the skeleton, bathing it.
[ترجمه ترگمان]پس از یک مراسم نماز، آن گیلاس نقره را کج کرد که انعکاس نور بر روی اسکلت پدیدار شد و آن را شست
[ترجمه گوگل]او یک لیتوگرافی را به او تقدیم کرد، او آن شیشه ای نقره ای را کج کرد تا نور منعکس شده در اسکلت، آن را حمام کند

4. Jim gave the liturgy planning team his tentative approval and waited to see how the community and the archdiocese would react.
[ترجمه ترگمان]جیم به تیم برنامه ریزی مراسم عبادت کمک کرد و منتظر ماند تا ببیند جامعه و archdiocese چگونه واکنش نشان می دهند
[ترجمه گوگل]جیم به تیم برنامه ریزی خط مشی تقسیم کرد و منتظر بود تا ببیند چگونه جامعه و آرامگاه اسقف اعظم پاسخ خواهند داد

5. Its liturgy director rewrites prayers and Scripture readings to make the language more inclusive.
[ترجمه ترگمان]نماز عشا ربانی و خواندن کتاب مقدس آن را جامع تر و inclusive می سازد
[ترجمه گوگل]مدیر ادبیات او مجددا نماز و قرائتهای کتاب را بازنویسی می کند تا زبان را بیشتر درگیر کند

6. The priests and deacons chanted the liturgy that has barely changed in more than a thousand years.
[ترجمه ترگمان]کشیش ها و deacons مراسم عبادت را که در بیش از هزار سال به سختی تغییر کرده بودند، سر دادند
[ترجمه گوگل]کشیشان و دیانکونها تبار را که بیش از یک هزار سال به سختی تغییر کرده است، شعار دادند

7. He acknowledges that liturgy is not a museum piece but needs to evolve as part of a living tradition.
[ترجمه ترگمان]او تصدیق می کند که مراسم عبادت فقط یک موزه نیست، بلکه باید به عنوان بخشی از یک سنت زنده تبدیل شود
[ترجمه گوگل]او تصدیق می کند که خط مقدم قطعه موزه نیست، بلکه باید به عنوان بخشی از یک سنت زندگی تکامل یابد

8. The Liturgy for that Sunday was the cornerstone of both prayer and reflection.
[ترجمه ترگمان]The برای آن روز یکشنبه سنگ بنای هر دو دعا و انعکاس بود
[ترجمه گوگل]رساله برای آن روز یکشنبه، سنگ بنای هر دو نماز و انعکاس بود

9. More changes were made to the Holy Week liturgy.
[ترجمه ترگمان]تغییرات بیشتری در مراسم عبادت هفته مقدس صورت گرفت
[ترجمه گوگل]تغییرات بیشتر به خط مقدم هفته مقدس انجام شد

10. But his hopes of superseding the liturgy with any such matter were doomed to failure.
[ترجمه ترگمان]اما امید او از این بود که مراسم مذهبی را با چنین مسائلی از دست بدهد
[ترجمه گوگل]اما امید او به جایگزین کردن لیبرالیسم با چنین موضوعی به شکست منجر شد

11. Catechesis is an initiation into liturgy.
[ترجمه ترگمان]Catechesis آغاز مراسم عبادت است
[ترجمه گوگل]کاتسس، شروع به خط مشی است

12. First, healing became a much more central activity, with much of the liturgy and preaching revolving around it.
[ترجمه ترگمان]اول، درمان به یک فعالیت مرکزی بسیار بیشتر تبدیل شد، و بیشتر مراسم عبادت و موعظه در اطراف آن می چرخید
[ترجمه گوگل]اول، بهبودی به فعالیت بسیار متمرکز تبدیل شد و بخش اعظم الهیات و موعظه ها در اطراف آن بود

13. Within the limits of the canons' active pastoral life, Chrodegang stressed the communal liturgy.
[ترجمه ترگمان]در میان محدودیت های زندگی چوپانی فعال، Chrodegang بر مراسم عبادت عمومی تاکید کرد
[ترجمه گوگل]Chrodegang در محدوده زندگی قصدی فعال کانون ها تاکید کرد که کلیسای کمونیستی است

14. The great cantors developed their own special variations on the liturgy, largely on the basis of folk tradition.
[ترجمه ترگمان]The بزرگ تغییرات خاص خود را در مراسم عبادت، تا حد زیادی براساس سنت محلی گسترش دادند
[ترجمه گوگل]خادم های بزرگ تغییرات خاص خود را در خط مقدم ارتقاء دادند، عمدتا بر اساس سنت های قومی

15. Perhaps he could count on Paul Quinn, a stalwart of the 9: liturgy planning team.
[ترجمه ترگمان]شاید او بتواند روی پل کویین، یک عضو نیروی برنامه ریزی ۹: liturgy را حساب کند
[ترجمه گوگل]شاید او بتواند به پل کوین، یک مشکوک از تیم برنامه ریزی خط مشی 9: حساب کند


کلمات دیگر: