کلمه جو
صفحه اصلی

grandniece


معنی : نوه برادر یا خواهر
معانی دیگر : (مونث) نوه ی برادر، نوه ی خواهر (great-niece هم می گویند)، نوه برادر یا خواهر که دختر باشد، نوه برادریاخواهر که دخترباشد

انگلیسی به فارسی

نوه برادر یا خواهر (که دختر باشد)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a daughter of one's niece or nephew; great-niece.

• granddaughter of one's sister or brother

مترادف و متضاد

نوه برادر یا خواهر (اسم)
grandnephew, grandniece, great-niece, great-nephew

جملات نمونه

1. Veronica Quinn, a grandniece of Monsignor Quinn, said family lore painted him as a beloved uncle and brother, but gave no hint of the origins of his vision of racial equality.
[ترجمه ترگمان]در این میان، ورونیکا کویین، صاحب برادرزاده منسینیور کویین، بود که او را به عنوان عمو و برادر محبوبش نقاشی کرده بود، اما نشانی از اصل و نسب او از برابری نژادی او را نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]ورونیکا کوین، دانیل مونسینور کین، گفت که داستان های خانوادگی او را به عنوان یک عموی معشوقه و برادر نقاشی کرده است، اما هیچ اشاره ای به مبانی دیدگاه وی از برابری نژادی نداشت

2. I was very happy that his grandniece Sara gave me this book about his most important work.
[ترجمه ترگمان]من بسیار خوشحال بودم که grandniece سارا این کتاب را در مورد مهم ترین اثر خود به من داد
[ترجمه گوگل]من بسیار خوشحال شدم که شاعر بزرگ من سارا این کتاب را در مورد مهمترین کارهایش به من داد

3. The woman's name is Sara Child Stevens, and she is the grandniece of the famous Egyptologist Herbert Winlock.
[ترجمه ترگمان]نام این زن سارا کودک است و او the of معروف هربرت Winlock است
[ترجمه گوگل]نام زن این است که سارا کودک استیونس است و او دانیال هربرت وینلوک معروف مصر شناس است

4. Amelia Cerezero, who lives in a one-storey cement shack in the village, looks after her five-year old grandniece .
[ترجمه ترگمان]آملیا Cerezero، که در یک کلبه سیمانی یک طبقه در روستا زندگی می کند، به دنبال grandniece پنج ساله خود است
[ترجمه گوگل]آملیا Cerezero، که در یک کلبه سیمان یک طبقه در روستا زندگی می کند، به دنبال دبیرستان پنج ساله خود است

5. Then, on May Joseph Knapp Sr., the father of the man who had married White's disinherited grandniece, received a letter from Belfast, Maine.
[ترجمه ترگمان]سپس، در ماه مه، پدر مردی که با grandniece از ارث محروم شده بود نامه ای از بلفاست، مین دریافت کرد
[ترجمه گوگل]سپس، در ماه مه، جوزف ناپپه، پدر مردی که با نامزد ولادیمنت والده ازدواج کرده بود، یک نامه از بلفاست، مین دریافت کرد

6. On a recent walk through our development on Cape Cod with my grandniece, we found a dead turtle lying on its back. The head was a bit bloated.
[ترجمه ترگمان]با نوه نوه من یک لاک پشت مرده پیدا کردیم که روی پشتش خوابیده بود سرش ورم کرده بود
[ترجمه گوگل]در یک پیاده روی اخیر از طریق توسعه ما در کیپ کید با منچستر یونایتد، ما یک لاک پشت مرده در پشت داشتیم سر کمی پاره شده بود


کلمات دیگر: