کلمه جو
صفحه اصلی

flowery


معنی : پرگل
معانی دیگر : (پوشیده از گل یا تزیین شده با گل) گل دار، گل آذینی، گل و بته دار، دارای طرح گل دار، وابسته به گل، مانند گل، گلین، گلبو، گلسان، گلدیس، (سبک ادبی و هنری و سخنگویی و غیره) پر از صنایع ادبی (یا هنری)، پرتصنع، پرآذین، پرزینت

انگلیسی به فارسی

پرگل، پرزینت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: covered with or having flowers; flowered.

- She likes flowery patterns, but I prefer solids and stripes.
[ترجمه ترگمان] او الگوهای گلدار را دوست دارد، اما من جامدات و stripes را ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل] او الگوهای رنگارنگ را دوست دارد، اما من ترجیح می دهم جامد و راه راه

(2) تعریف: having highly ornate or colorful figures of speech.
متضاد: plain
مشابه: florid, ornate

- His writing is too flowery for me; I prefer more simple prose.
[ترجمه مریم] نوشته ی او برای بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان] نوشته های او برای من too است؛ نثر ساده تری را ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل] نوشتن او برای من بسیار گلدار است؛ من ترانه ساده تر را ترجیح می دهم

(3) تعریف: having the attributes of a flower, such as color or fragrance.

- This shampoo has a more flowery scent than that one.
[ترجمه ترگمان] این شامپو بیشتر از اون یکی بوی گل میده
[ترجمه گوگل] این شامپو دارای یک عطر گل های زیبا تر از آن است

• filled with flowers, covered with flowers; like flowers; of flowers; ornate, overly decorative
something that is flowery has a pattern of flowers on it or smells of flowers.
flowery speech or writing contains long, complicated words and literary expressions; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

پرگل (صفت)
bloomy, floriferous, flowery, florid

ornate, especially referring to speech or writing


Synonyms: aureate, baroque, bombastic, declamatory, diffuse, embellished, euphemistic, euphuistic, fancy, figurative, florid, grandiloquent, high-flown, magniloquent, ornamented, overwrought, prolix, purple, redundant, rhetorical, rococo, sonorous, swollen, verbose, windy, wordy


Antonyms: inelaborate, plain, unembellished, unflowery, unornate


جملات نمونه

1. a flowery perfume
عطر گلبو

2. a flowery style
سبک پررنگ و آب

3. the flowery writings of the poets in nadder shah's court
نوشته های پرآذین شاعران دربار نادرشاه

4. his style is flowery but lacks pith
سبک او پر رنگ و آب ولی عاری از معانی عمیق است.

5. heidi was wearing a flowery skirt
هایده دامن گل داری به تن داشت.

6. the wall was hung by a flowery wallpaper
کاغذ دیواری گلدار،دیوار را پوشانده بود.

7. They were using uncommonly flowery language.
[ترجمه ترگمان]آن ها از زبان flowery فوق العاده استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از زبان غیرمعمول رنگارنگ استفاده می کردند

8. Flowery carpets became the vogue.
[ترجمه ترگمان]carpets flowery به صورت vogue درآمده بود
[ترجمه گوگل]فرش گلدار به روایتی تبدیل شد

9. The sofa was covered in very pretty flowery material.
[ترجمه ترگمان]مبل پوشیده از گل بسیار زیبایی بود
[ترجمه گوگل]مبل با مواد بسیار خیره کننده پوشانده شده است

10. A straightforward talk is better than a flowery speech.
[ترجمه ترگمان]صحبت ساده بهتر از سخنرانی flowery است
[ترجمه گوگل]یک گفتگوی ساده بهتر از یک سخنرانی خیره کننده است

11. The baby, dressed in a flowery jumpsuit, waved her rattle.
[ترجمه ترگمان]بچه که لباس گل دار پوشیده بود، سر تکان داد و سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]کودک، لباس پوشیدنی در جوراب شلواری، جیغ کشید

12. All of Philadelphia will be feeling flowery during the week of March 2-
[ترجمه ترگمان]تمام فیلادلفیا در طول هفته ۲ مارس احساس flowery خواهد کرد
[ترجمه گوگل]همه فیلادلفیا در طول هفته مارس 2-

13. Small Whites scatter through the flowery headlands and in this light seem to have an almost violet glow about them.
[ترجمه ترگمان]سفیدها از طریق headlands flowery پراکنده می شوند و در این نور به نظر می رسد نور بنفش تقریبا بنفش دارند
[ترجمه گوگل]سفیدپوستان کوچک را از طریق زمینهای گلدار پراکنده می کند و در این نور به نظر می رسد درخشش آنها تقریبا بنفش است

14. There were no condolences, no flowery words, nothing but stark fact, not even the normal ending.
[ترجمه ترگمان]هیچ همدردی و no وجود نداشت، نه کلمات گل دار، نه حتی یک پایان معمولی
[ترجمه گوگل]هیچ تضمینی وجود ندارد، هیچ حرفی زرق و برق دار، چیزی جز واقعیت عام، حتی پایان طبیعی

15. It looks equally good on a flowery china tea cup or embroidered on a pretty, decorative pillow.
[ترجمه ترگمان]به اندازه یک فنجان چای چینی که روی یک بالش تزیینی چینی تزیین شده باشد، خوب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در یک فنجان چای فنجانی چینی یا گلدان زیبا و تزئینی دوخته شده است

16. Don't use long words or flowery sentences.
[ترجمه ترگمان]از کلمات طولانی یا جملات پر گل استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]از کلمات طولانی و احکام گلدار استفاده نکنید

17. Out will go the flowery descriptions of aspects, views and outlook which have always been so derided by disappointed property viewers.
[ترجمه ترگمان]به شرح flowery مناظر، دیدگاه ها و دیدگاه که همیشه مورد تمسخر بینندگان قرار گرفته است، ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]از بیرون توصیف های رنگی جنبه ها، دیدگاه ها و چشم اندازها می آید که همواره توسط تماشاگران املاک ناامید شده است

18. Her dress is pale pink, with a small flowery pattern.
[ترجمه ترگمان]لباسش صورتی کم رنگ است، با یک طرح گلدار کوچک
[ترجمه گوگل]لباس او صورتی کم رنگ است، با یک الگوی گلدوزی کوچک

Heidi was wearing a flowery skirt.

هایده دامن گلداری به تن داشت.


a flowery perfume

عطر گل‌بو


the flowery writings of the poets in Nadder Shah's court

نوشته‌های پرآذین شاعران دربار نادرشاه


پیشنهاد کاربران

flowery language:زبان ادبی . استفاده از صنایع ادبی و شعر گونه حرف زدن

قلمبه سلمبه


کلمات دیگر: