کلمه جو
صفحه اصلی

methane


معنی : متان
معانی دیگر : (گاز) متان (به فرمول ch4)، متان ch4

انگلیسی به فارسی

(شیمی) متان به فرمول: CH 4


متان


انگلیسی به انگلیسی

• swamp gas; gas obtained from the natural decomposition of organic matter (chemistry)
methane is a colourless gas that has no smell. natural gas consists mostly of methane.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] گاز مرداب، متانch4 یک گاز منفجر شونده بالقوه که به طور طبیعی از نابودیموادگیاهی، شبیه به آنچه زغال می سازد، تشکیل می شوند .

مترادف و متضاد

متان (اسم)
methane

جملات نمونه

1. The ignition of methane gas killed eight men.
[ترجمه ترگمان]احتراق گاز متان هشت مرد را کشت
[ترجمه گوگل]احتراق گاز متان هشت مرد را کشت

2. The blast was caused by pockets of methane gas that ignited.
[ترجمه ترگمان]این انفجار توسط جیب گاز متان که شعله ور شد، ایجاد شد
[ترجمه گوگل]انفجار ناشی از جابجایی گاز متان بوده است

3. In each methane molecule there are four CH bonds.
[ترجمه ترگمان]در هر مولکول متان چهار پیوند CH وجود دارد
[ترجمه گوگل]در هر مولکول متان چهار اوربیتال CH وجود دارد

4. Methane is the main constituent of natural gas.
[ترجمه ترگمان]متان جز اصلی گاز طبیعی است
[ترجمه گوگل]متان جزء اصلی گاز طبیعی است

5. The blasts were caused by pockets of methane gas that ignited.
[ترجمه ترگمان]این انفجارها توسط جیب گاز متان که شعله ور شد، ایجاد شد
[ترجمه گوگل]انفجارها به دلیل جابجایی گاز متان که منجر به آتش سوزی شدند، ایجاد شد

6. As the waste materials decompose, they produce methane gas.
[ترجمه ترگمان]وقتی مواد زاید تجزیه می شوند، گاز متان تولید می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که مواد زائد تجزیه می شوند، گاز متان تولید می کنند

7. Methane gas does collect in the mines around here.
[ترجمه ترگمان]گاز متان در معادن اینجا جمع می شود
[ترجمه گوگل]گاز متان در معادن اطراف اینجا جمع می شود

8. Methane is one of the principal gases contributing to the greenhouse effect.
[ترجمه ترگمان]متان یکی از گازهای اصلی است که در اثر گلخانه ای نقش دارد
[ترجمه گوگل]متان یکی از گازهای اصلی کمک به اثر گلخانه ای است

9. Microbes decompose organic waste into a mixture of methane and carbon dioxide.
[ترجمه ترگمان]microbes ضایعات ارگانیک را به مخلوطی از متان و دی اکسید کربن تجزیه می کند
[ترجمه گوگل]میکروب ها ضایعات زیست محیطی را به مخلوطی از متان و دی اکسید کربن تجزیه می کنند

10. These included methane, ammonia, probably hydrogen cyanide, hydrogen sulphide and carbon monoxide.
[ترجمه ترگمان]این شامل متان، آمونیاک، احتمالا هیدروژن هیدروژن، هیدروژن سولفید و مونوکسید کربن است
[ترجمه گوگل]این شامل متان، آمونیاک، احتمالا سیانید هیدروژن، سولفید هیدروژن و منوکسید کربن است

11. Methane blocks the escape of heat from the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]متان، فرار گرما از اتمسفر را مسدود می کند
[ترجمه گوگل]متان فرار از گرما را از جو می کند

12. The techniques of converting these wastes to methane are similar to those currently under study in the pyrolysis of biomass.
[ترجمه ترگمان]روش های تبدیل این ضایعات به متان مشابه آن هایی هستند که در حال حاضر در گرماکافت زیست توده مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]تکنیک های تبدیل این زباله ها به متان شبیه به آنهایی است که در حال حاضر تحت مطالعه در زلزله زیست توده هستند

13. Methane concentrations were calculated as the difference between breath and a corresponding room air sample.
[ترجمه ترگمان]غلظت متان به صورت تفاوت بین تنفس و نمونه هوای اتاق مربوطه محاسبه شد
[ترجمه گوگل]غلظت متان به عنوان تفاوت بین تنفس و یک نمونه هوا هوا مطابق شد

14. But the scientists were encouraged that stinky methane stabilized after 12 days.
[ترجمه ترگمان]اما دانشمندان تشویق شدند که بعد از ۱۲ روز، گاز زننده را تثبیت کرده باشند
[ترجمه گوگل]اما دانشمندان تشویق شدند که متان مضر پس از 12 روز تثبیت شود


کلمات دیگر: