کلمه جو
صفحه اصلی

ineluctable


معنی : چاره نا پذیر، نا گریز، غیر قابل مقاومت
معانی دیگر : احتراز ناپذیر، حتمی، پرهیز ناپذیر، اجتناب ناپذیر، ناگزیر، ناچار

انگلیسی به فارسی

احتراز ناپذیر، حتمی، پرهیز ناپذیر، چاره ناپذیر، غیر قابل مقاومت، ناچار، اجتناب ناپذیر، ناگزیر


غیر قابل تحمل، نا گریز، غیر قابل مقاومت، چاره نا پذیر


انگلیسی به انگلیسی

• inescapable, inevitable, cannot be avoided
ineluctable describes something that nobody can escape from; a formal word.

صفت ( adjective )
مشتقات: ineluctably (adv.), ineluctability (n.)
• : تعریف: impossible to be avoided; inescapable.
مشابه: necessary, sure, unavoidable

- There is no use in fighting the ineluctable effects of time on the physical body.
[ترجمه ترگمان] در مبارزه با اثرات اجتناب ناپذیر زمان بر جسم فیزیکی هیچ فایده ای ندارد
[ترجمه گوگل] در مبارزه با اثرات نامطلوب زمان بر بدن فیزیکی هیچ استفاده ای ندارد

مترادف و متضاد

چاره نا پذیر (صفت)
indispensable, inevitable, irremediable, ineluctable, inescapable, unavoidable

ناگریز (صفت)
ineluctable

غیر قابل مقاومت (صفت)
ineluctable, irresistible, insupportable

certain


Synonyms: inevitable, unavoidable, inescapable


جملات نمونه

1. ineluctable fate
سرنوشت پرهیز ناپذیر

2. Consequently, it is ineluctable way in reinforcing the study in this area.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این روش برای تقویت این مطالعه در این حوزه، اجتناب ناپذیر است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این روش قابل پیشگیری در تقویت مطالعه در این زمینه است

3. INELUCTABLE MODALITY OF THE VISIBLE: AT LEAST THAT IF NO MORE, thought through my eyes.
[ترجمه ترگمان]ineluctable: حداقل، اگر بیشتر از این باشد، از طریق چشم هایم فکر می کنم
[ترجمه گوگل]مدل سازی درونی قابل ملاحظه: حداقل در صورتی که بیشتر، چشمان من فکر کنید

4. It is ineluctable in stereo vision that anumbers of error matched pixel will be present.
[ترجمه ترگمان]این اجتناب ناپذیر است در دید stereo که anumbers از خطای منطبق با پیکسل در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه گوگل]این است که در دید استریو غیر قابل تحمل است که تعدادی خطا مطابق پیکسل حضور خواهد داشت

5. Alienation is ineluctable problem which goes with civilization, pre - Qin's period Zhuangzi alsodetected the problem. "
[ترجمه ترگمان]مشکل اجتناب ناپذیر است که با تمدن، دوران پیش از (چین)پیش می رود و مشکل را حل می کند \"
[ترجمه گوگل]بیگانه شدن مسئله غیرقابل تحمل است که با تمدن روبرو می شود، دوره ی قبل از چین، Zhuangzi، مشکل را مشخص کرد '

6. Is ineluctable war perhaps, probably we can return from the battlefield.
[ترجمه ترگمان]شاید جنگ اجتناب ناپذیر است، شاید ما بتوانیم از میدان نبرد مراجعت کنیم
[ترجمه گوگل]شاید جنگ احتمالی باشد، شاید ما بتوانیم از میدان جنگ بازگردیم

7. So the generation gap is ineluctable, as long as the exactitude treats all right.
[ترجمه ترگمان]از این رو، این شکاف نسلی اجتناب ناپذیر است، تا زمانی که کمال صحت داشته باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین شکاف نسبی غیرقابل پیشبینی است، تا زمانی که به درستی رفتار شود

8. Thyestes fell back, vomiting, and laid an ineluctable curse upon the seed of Atreus.
[ترجمه ترگمان]Thyestes بر زمین افتاد، استفراغ کرد و یک طلسم چاره ناپذیر بر روی بذر of گذاشت
[ترجمه گوگل]Thyestes افتاد، استفراغ، و لعن غیر قابل تحملی بر روی بذر Atreus

9. Tax which is a kind of ineluctable expenditure becomes the rigid stipulation of investment decision.
[ترجمه ترگمان]مالیات که نوعی از مخارج اجتناب ناپذیر است به شرط محکم تصمیم گیری سرمایه گذاری تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]مالیات که نوعی هزینه غیرقابل تحملی است، به تصویب سفت و سخت تصمیم سرمایه گذاری تبدیل می شود

10. Calmness: never lose your head by bagatelles or ineluctable affairs.
[ترجمه ترگمان]هرگز سرت را با bagatelles یا چاره ناپذیر از دست نخواهد داد
[ترجمه گوگل]آرامش: هرگز سر خود را از دست ندهید یا امور غیر قابل تحمل

11. Into the ineluctable modality of the ineluctable visuality.
[ترجمه ترگمان]در راه چاره ناپذیر اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]به شیوه ای غیر قابل تحملی از بصری قابل تحسین

12. Those war plans rested on a belief in the ineluctable superiority of the offense over the defense.
[ترجمه ترگمان]نقشه جنگ بر ایمان اجتناب ناپذیر دفاع در برابر دفاع استوار شده بود
[ترجمه گوگل]این برنامه های جنگ بر اعتقاد به برتری غیر قابل پیش بینی از جرم بیش از دفاع بود

13. If the distinction were not acknowledged, faith would inevitably find itself eroded and embarrassed by the ineluctable facts of history.
[ترجمه ترگمان]اگر این تمایز به رسمیت شناخته نشده بود، ایمان به ناچار خود را از واقعیت اجتناب ناپذیر تاریخ به میان می آورد و از آن شرمنده می شد
[ترجمه گوگل]اگر تمایز تصدیق نگردد، ایمان ناگزیر می شود خود را فاسد و خجالت آور با واقعیت های غیرقابل پیش بینی تاریخ دانست

14. I throw this ended shadow from me, man shape ineluctable, call it back.
[ترجمه ترگمان]من این سایه را از خود دور می کنم و به شکل چاره ناپذیر به او زنگ می زنم
[ترجمه گوگل]من این سایه را از من برمیدارم، شکل انسان غیرقابل تحمل است، آن را برگردان

ineluctable fate

سرنوشت اجتناب‌ناپذیر


Tax which is a kind of ineluctable expenditure becomes the rigid stipulation of investment decision.

مالیات که هزینه‌ای اجتناب‌ناپذیر است شرط سفت و سخت تصمیم برای سرمایه‌گذاری می‌شود.


پیشنهاد کاربران

Impossible to avoid
اجتناب ناپذیر


کلمات دیگر: