کلمه جو
صفحه اصلی

per diem


معنی : هر روزی، بقرار روزی، روزانه
معانی دیگر : (مزد و غیره) روزانه، روزیانه، روزینه، مزد روزانه، دستمزد روزانه، (لاتین)، درروز، لاتین بقرار روزی، هر روزی، روزانه

انگلیسی به فارسی

(لاتین) (مزد و غیره) روزانه، روزیانه، روزینه


(لاتین) مزد روزانه، دستمزد روزانه


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: by the day; per day.
اسم ( noun )
حالات: per diems
• : تعریف: a daily allowance, esp. for expenses.
صفت ( adjective )
• : تعریف: calculated or paid on a daily basis.
مشابه: daily

• (latin) by the day; per day
calculated on a daily basis; daily; paid by the day
amount of money given or paid to an employee to cover daily expenses; (in the cruise business) daily cost of a cruise to the traveler

مترادف و متضاد

هر روزی (صفت)
per diem

بقرار روزی (قید)
per diem

روزانه (قید)
per diem

per day


Synonyms: by the day, daily, daily expense allowance


جملات نمونه

1. He received a per diem allowance to cover his travel expenses.
[ترجمه ترگمان]برای پوشش هزینه های سفر، به ازای هر diem، یک دلار دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او برای دریافت هزینه سفر خود مبلغی را دریافت کرد

2. He will get $14 000 a year in per diem to help with the higher costs of living in Washington.
[ترجمه ترگمان]او برای کمک به هزینه های بالای زندگی در واشنگتن سالانه ۱۴ هزار دلار به ازای هر چهار دلار دریافت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او سالانه به مبلغ 14000 دلار به خاطر هزینه های بالای زندگی در واشنگتن کمک خواهد کرد

3. Our consultants receive $500 per diem plus expenses.
[ترجمه ترگمان]مشاوران ما ۵۰۰ دلار به اضافه هزینه دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]مشاوران ما هزینه 500 دلار در هر روز را به دست می آورند

4. Businesspeople who use the per diem rule get into trouble because they overpay per diem rates.
[ترجمه ترگمان]کسانی که به ازای هر چهار دست روزانه از the استفاده می کنند به دردسر می افتند چون به ازای هر diem
[ترجمه گوگل]افراد کسب و کار که از قوانین روزمره استفاده می کنند به دلیل مشکلاتی که در هر دوام می پردازند دچار مشکل می شوند

5. All per diems paid to business owners are wages unless the owners have receipts to cover the per diem allowance.
[ترجمه ترگمان]همه per به صاحبان کسب وکار حقوق می دهند، مگر اینکه صاحبان سهام دارای receipts برای پوشش دادن مقدار مجاز روزانه باشند
[ترجمه گوگل]همه در هر ماه حقوق به صاحبان کسب و کار دستمزد مگر اینکه صاحبان دریافت درآمد برای پوشش درآمد روزانه

6. Kyle : No, there are maximum per diem rates.
[ترجمه ترگمان](کایل): نه، maximum به ازای هر diem وجود داره
[ترجمه گوگل]کایل نه، میزان حداکثر نرخ هر دوده وجود دارد

7. Daily rate inclusive of Per Diem, Hotel and Auto Expense.
[ترجمه ترگمان]نرخ روزانه شامل پر هزینه، هتل و هزینه ها است
[ترجمه گوگل]نرخ روزانه شامل Per Diem، هتل و هزینه خودکار

8. Rental of the car per diem was $
[ترجمه ترگمان]کرایه اتومبیل به ازای هر diem دلار بود
[ترجمه گوگل]اجاره اتومبیل در هر روز مبلغی است

9. They are now demanding a per diem rate.
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون تقاضای یک نرخ روزانه را دارند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون تقاضای نرخ بهره می کنند

10. We'll save 100 man - hours per diem.
[ترجمه ترگمان]ما هر روز ۱۰۰ ساعت رو نجات میدیم
[ترجمه گوگل]ما 100 نفر را به ساعت در روز صرف خواهیم کرد

11. a per diem allowance.
[ترجمه ترگمان]یک دلار به ازای هر ساعت
[ترجمه گوگل]کمک هزینه روزانه

12. For people who think this way, there is an alternative system for documenting travel expenses: the per diem rule.
[ترجمه ترگمان]برای افرادی که به این روش فکر می کنند، یک سیستم جایگزین برای مستند کردن هزینه های سفر وجود دارد: یک قانون روزانه
[ترجمه گوگل]برای افرادی که اینگونه فکر می کنند، یک سیستم جایگزین برای مستند سازی هزینه های سفر به عنوان حاکمیت قانون وجود دارد

13. Owners of businesses are not permitted to reimburse their own travel expenses under the per diem rules.
[ترجمه ترگمان]صاحبان کسب و کارها مجاز به بازپرداخت هزینه های سفر خود تحت هر یک از قوانین روزانه نیستند
[ترجمه گوگل]صاحبان کسب و کار مجاز به پرداخت هزینه های سفر خود را تحت قوانین روزمره نیستند

14. During authorized business travel and work assignments, The company provides the required transportation and services and pays a per diem allowance to cover reasonable living expenses.
[ترجمه ترگمان]در طول سفره ای تجاری مجاز و تکالیف کاری، شرکت حمل و نقل و خدمات مورد نیاز را فراهم می کند و برای پوشش هزینه های زندگی منطقی، هزینه اضافی به ازای هر diem پرداخت می کند
[ترجمه گوگل]در طول سفرهای مجاز کسب و کار و وظایف کاری، این شرکت حمل و نقل و خدمات مورد نیاز را فراهم می کند و هزینه ی حق بیمه را به عهده می گیرد تا هزینه های زندگی معقول را پوشش دهد

We pay wages on a per diem basis.

ما به‌طور روزانه مزد می‌دهیم.


Laborers slave twelve hours a day for a meager per diem.

عمله‌ها برای مزد روزانه‌ی اندک، دوازده ساعت جان می‌کنند.



کلمات دیگر: