pernicious

معنی : مضر، سریع، نابود کننده، کشنده، زیان اور، مهلک

معانی دیگر : زیانبار، تباه کننده، تباهگر، ویرانگر، مخرب، خانمان برانداز، (قدیمی) بدسگال، بدکار، خبیث، بدجنس

انگلیسی به فارسی

زیان اور، مضر، کشنده، نابود کننده، مهلک

خرابکاری، مهلک، مضر، کشنده، نابود کننده، سریع، زیان اور

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )

مشتقات: perniciously (adv.), perniciousness (n.)

• : تعریف: having a very harmful or fatal effect; injurious, deadly, or destructive.
• متضاد: innocuous
• مشابه: destructive, malign, malignant, noxious, pestilent

- Rabies is a pernicious disease caused by a virus.

[ترجمه ترگمان] هاری یک بیماری مهلک است که توسط یک ویروس ایجاد می شود
[ترجمه گوگل] التهاب یک بیماری مضر است که توسط یک ویروس ایجاد می شود

• malignant; damaging, harmful, injurious; destructive; deadly, fatal
something that is pernicious is very harmful; a formal word.

مترادف و متضاد

مضر (صفت)

bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent

سریع (صفت)

sudden, fast, express, handy, dexterous, deft, agile, quick, brisk, swift, light-footed, spry, rapid, speedy, pernicious, prompt, rathe, light-heeled, light-limbed, sweepy, wing-footed

نابود کننده (صفت)

pernicious

کشنده (صفت)

attractive, fatal, murderous, deadly, mortal, pernicious

زیان اور (صفت)

bad, evil, detrimental, ill, maleficent, pernicious, disadvantageous, deleterious, malefic, tortious, nocuous, malignant

مهلک (صفت)

noxious, disastrous, fatal, deadly, mortal, pernicious, baneful, lethal, feral, deathly, pestilent

bad, hurtful

Synonyms: baleful, damaging, dangerous, deadly, deleterious, destructive, detrimental, devastating, evil, fatal, harmful, iniquitous, injurious, killing, lethal, maleficent, malevolent, malicious, malign, malignant, miasmatic, miasmic, mortal, nefarious, noisome, noxious, offensive, pestiferous, pestilent, pestilential, poisonous, prejudicial, ruinous, sinister, toxic, venomous, virulent, wicked

Antonyms: helpful, innocuous, kind, lovable, loving

جملات نمونه

1. pernicious habits

عادات مضر

2. pernicious restraints

محدودیت های زیانبار

3. a pernicious influence

اثر مهلک

4. Business may be troublesome, but idleness is pernicious.

[ترجمه ترگمان]تجارت ممکن است دردسر ساز باشد، اما تنبلی بسیار مضر است
[ترجمه گوگل]کسب و کار ممکن است دشوار باشد، اما ناتوانی مضر است

5. The pernicious effect of this advertising on children is a problem that we ignore at our peril.

[ترجمه ترگمان]تاثیر زیان آور این تبلیغات بر روی کودکان، مساله ای است که ما در خطر خود نادیده می گیریم
[ترجمه گوگل]اثر مخرب این تبلیغات در کودکان یک مشکل است که ما در خطر ما نادیده گرفته می شود

6. Patriotism is a pernicious, psychopathic form of idiocy.

[ترجمه ترگمان]وطن پرستی، یک نوع pernicious، و نوعی حماقت است
[ترجمه گوگل]وطن پرستی یک شکل فاسد و روان پریشی است

7. The principle had been pernicious from beginning to end.

[ترجمه ترگمان]اصل اساسی آن بود که از ابتدا تا آخر آن را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]این اصل از ابتدا تا انتها از بین رفته است

8. Ageism is equally as offensive and pernicious as sexism.

[ترجمه ترگمان]Ageism به همان اندازه توهین آمیز و مضر به عنوان تبعیض جنسیتی است
[ترجمه گوگل]عصر ظهور به همان اندازه به عنوان جنسیت گرایی تهاجمی و مخرب است

9. We are so easily led to pernicious solutions.

[ترجمه ترگمان]ما به آسانی به راه حل های مضر هدایت می شویم
[ترجمه گوگل]ما به راحتی به راه حل های بدخیم منجر می شود

10. It has long been known that pernicious anaemia predisposes to development of gastric adenocarcinoma.

[ترجمه ترگمان]مدت ها است که شناخته شده است که کم خونی خطرناک منجر به رشد adenocarcinoma شکمی می شود
[ترجمه گوگل]به مدت طولانی شناخته شده است که کم خونی pernicious مستعد ابتلا به آدنوکارسینوم معده است

11. This is legislating science at its most pernicious.

[ترجمه ترگمان]این قانون گذاری بسیار مضر است
[ترجمه گوگل]این قانون علم را در معرض آن قرار می دهد

12. Is this not the worst and most pernicious kind of sexism?

[ترجمه ترگمان]آیا این بدترین و most pernicious نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا این بدترین و بدترین نوع از جنس گرایی نیست؟

13. To escape the pernicious influence of fashion we need three things.

[ترجمه ترگمان]برای گریز از نفوذ مهلک مد، به سه چیز احتیاج داریم
[ترجمه گوگل]برای فرار از نفوذ مخرب مد ما نیاز به سه چیز است

14. How can a struggling organization escape this pernicious cycle of perpetual reaction and strife?

[ترجمه ترگمان]چگونه یک سازمان در حال مبارزه می تواند از این چرخه مهلک فرار دائمی و نزاع جلوگیری کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه یک سازمان مبارزه می تواند از این چرخه مخرب واکنش و اختلاف دائمی جلوگیری کند؟

15. The need for gastroscopic follow up of pernicious anaemia patients is therefore still debated.

[ترجمه ترگمان]بنابراین نیاز به پی گیری درمان بیماری کم خونی خطرناک هنوز مورد بحث است
[ترجمه گوگل]بنابراین هنوز نیاز به پیگیری گاستروسکوپی از بیماران مبتلا به آنمی مزمن وجود دارد

16. These patients had been treated earlier for pernicious anaemia in the same hospital between 1972 and 198

[ترجمه ترگمان]این بیماران پیش از این برای کم خونی خطرناک در همان بیمارستان بین سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۸ مورد درمان قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]این بیماران قبل از آن برای درمان کم خونی در یک بیمارستان در فاصله سال های 1972 تا 198 درمان شده بودند

pernicious habits

عادات مضر

a pernicious influence

اثر مهلک

pernicious restraints

محدودیت‌های زیان‌بار

پیشنهاد کاربران

مهلک

مهلک، کشنده،
1 - deadly , exceedingly harmful
2 - working or spreading in a hidden and usually injurious way
The country is cleaved by political differences, paralyzed by a pernicious virus and suffering from a plunging economy,

Pernicious anemia
کم خونی کشنده

کلمات دیگر: