1. messy thinking
اندیشه ی آشفته
2. a messy divorce
طلاق پر دردسر
3. a messy eater
شلخته در غذاخوردن
4. a messy pen that blackened my fingers
قلم کثیف کننده ای که انگشتانم را سیاه کرد
5. a messy room
اتاق کثیف
6. the messy task of feeding a baby
کار کثیف کننده ی غذا دادن به نوزاد
7. In the sentimental days, I take time, messy floating.
[ترجمه ترگمان]در روزه ای احساساتی، وقتم را تلف خواهم کرد
[ترجمه گوگل]در روزهای عاطفی، زمان زیادی را صرف پرواز می کنم
8. Life's a little bit messy. We all make mistakes. No matter what type of animal you are, change starts with you.
[ترجمه تبعخلسعتدبنخیزا] زندگی کمی شلوغ و به هم ریخته است و همه ما اشتباهاتی را مرتکب میشویم ، ارزش نداره که چه حیوانی هستید ، تغییر با شماآغاز میشود.
[ترجمه ترگمان]زندگی کمی آشفته است همه ما اشتباه می کنیم فرقی نمی کند چه نوع حیوانی هستید، تغییر با شما آغاز می شود
[ترجمه گوگل]زندگی کمی خراب است همه ما اشتباه می کنیم مهم نیست که چه نوع حیوانی هستی، تغییر با شما شروع می شود
9. She was a good, if messy, cook.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم خوب و if و آشپز خوبی بود
[ترجمه گوگل]او خوب بود، اگر کثیف، طبخ
10. Sorry the place is so messy, I haven't had time to clear up.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که اینجا انقدر کثیف است که من وقت نداشتم که خودم را جمع و جور کنم
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش مکان خیلی غم انگیز است، من تا به حال زمان روشن نیست
11. Eating spaghetti can be a messy business.
[ترجمه ترگمان]خوردن اسپاگتی می تواند یک کسب وکار شلوغ باشد
[ترجمه گوگل]خوردن اسپاگتی می تواند یک کسب و کار کثیف باشد
12. As the work tends to be a bit messy you'll need to wear old clothes.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کار کمی آشفته است، باید لباس های کهنه بپوشید
[ترجمه گوگل]به عنوان کار به نظر می رسد کمی مبهم شما نیاز به پوشیدن لباس های قدیمی
13. Working underneath the car is always a messy job.
[ترجمه سعید نوری شیرازی] کار مرتبط با اتومبیل، همیشه شغل پردردسری است.
[ترجمه ترگمان]کار کردن زیر ماشین همیشه یک شغل شلوغ است
[ترجمه گوگل]کار کردن در زیر ماشین همیشه کار خراب است
14. Your handwriting is too messy — you'd better do it over .
[ترجمه ترگمان]دست خط تو خیلی کثیف است - بهتر است این کار را تمام کنی
[ترجمه گوگل]دست خط شما خیلی خراب است - بهتر است که این کار را انجام دهید
15. The divorce was painful and messy.
[ترجمه مهران] طلاق ، پردردسر و دردناک بود.
[ترجمه مهران] طلاق ، دردناک و ناخوشایند بود.
[ترجمه ترگمان]طلاق دردناک و کثیف بود
[ترجمه گوگل]طلاق دردناک و خراب بود
16. A war will be a long and messy business.
[ترجمه ترگمان]جنگ یک کار طولانی و درهم و برهم خواهد بود
[ترجمه گوگل]جنگ یک تجارت طولانی و کثیف خواهد بود