کلمه جو
صفحه اصلی

goodbye


معنی : بدرود، وداع، خداحافظی، خدا حافظ
معانی دیگر : by good خدا حافظ، بدرود، وداع

انگلیسی به فارسی

خداحافظ، خداحافظی، بدرود، وداع


انگلیسی به انگلیسی

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to signify or acknowledge a departure or the end of a telephone call.
مترادف: bye-bye, farewell, so long
مشابه: adieu, adios, aloha, au revoir, auf Wiedersehen, ciao, Godspeed, good afternoon, good day, good evening, good morning, good night, sayonara

- She left without even saying "good-bye."
[ترجمه فاطمه] او بدون گفتن خداحافظی اینجا را ترک کرد
[ترجمه ترگمان] او حتی بدون گفتن \"خداحافظ\" رفت
[ترجمه گوگل] او حتی بدون گفتن 'خداحافظ' چپ نکرد
اسم ( noun )
حالات: good--byes, good--bys, good-byes
• : تعریف: an expression of farewell.
مترادف: farewell
مشابه: adieu, leave-taking

- They said their good-byes and left for the station.
[ترجمه ترگمان] خداحافظی کردند و رفتند به ایستگاه
[ترجمه گوگل] آنها گفتند که خوب است و به ایستگاه رفتند

• farewell! (expression used when parting)
farewell, see you later
you say `goodbye' to someone when leaving, or at the end of a telephone conversation.

مترادف و متضاد

بدرود (اسم)
adieu, goodbye, farewell, vale, leave-taking, take-leave

وداع (اسم)
goodbye, farewell, leave-taking, swan song, valediction

خداحافظی (اسم)
goodbye, farewell

جملات نمونه

1. goodbye till we meet again!
تا ملاقات بعدی خداحافظ !

2. kiss goodbye
1- بوسیدن و خداحافظی کردن 2- (عامیانه) از خیر چیزی گذشتن،از دست دادن

3. we said goodbye and shook hands
ما خداحافظی کردیم و دست دادیم.

4. simply to say goodbye
فقط برای خداحافظی

5. at least let me say goodbye to him
لااقل بگذارید با او خداحافظی کنم.

6. i was hoping she would say goodbye and go without any dramatics
امیدوار بودم بدون الم شنگه خداحافظی بکند و برود.

7. she boarded the bus and waved goodbye
سوار اتوبوس شد و با تکان دست خداحافظی کرد.

8. this is where i must say goodbye
اینجا محلی است که من باید خداحافظی کنم.

9. He kissed me goodbye and got on the bus.
[ترجمه ترگمان]او مرا بوسید و سوار اتوبوس شد
[ترجمه گوگل]او بوسه را بوسید و در اتوبوس رفت

10. She said goodbye and thanked us for coming.
[ترجمه ترگمان]او خداحافظی کرد و از ما برای آمدن تشکر کرد
[ترجمه گوگل]او خداحافظ گفت و از ما برای آمدن از ما تشکر کرد

11. Saying "Goodbye" and hoping you know that warm wishes are with you wherever you go!
[ترجمه ترگمان]گفتن \"خداحافظ\" و امیدوار است بدانید که آرزوهای گرم در هر کجا که بروید، همراه شما هستند
[ترجمه گوگل]می گویند 'خداحافظ' و امیدوار است که شما می دانید که خواسته های گرم با شما است هر کجا که شما بروید!

12. Sometimes goodbye is the only way.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات خدا تنها راه است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات خداحافظی تنها راه است

13. She said a sentimental goodbye.
[ترجمه ترگمان]اون یه خداحافظی احساساتی کرد
[ترجمه گوگل]او گفت: خداحافظ احساساتی

14. She said goodbye and scurried back to work.
[ترجمه ترگمان]او خداحافظی کرد و با سرعت به سرکار رفت
[ترجمه گوگل]او خداحافظی کرد و دوباره به کار ادامه داد

15. Goodbye till we meet again.
[ترجمه ترگمان]خداحافظ تا دوباره همدیگه رو ببینیم
[ترجمه گوگل]خداحافظ تا دوباره ملاقات کنیم

16. They said goodbye and went their several ways.
[ترجمه ترگمان]آن ها خداحافظی کردند و چندین راه رفتند
[ترجمه گوگل]آنها خداحافظی کردند و چندین راه رفتند

پیشنهاد کاربران

درپناه بای ( بای رهبر مسیحیان )

خداحافظ ( کاربرد رسمی دارد )

خداحافظ، بدرود

خدا بهمراه، خدانگهدار، خدا پشت و پناه

یعنی درپناه بای باشید ( بای رهبر مسیحیان )

به معنی خداحافظی است

به وقت خداحافظی

خدا حافظ

گودبای

گود بای معنی خدا نگه دار و خدا حافظ

پاپ حافظ شما

خدافظ


خداحافظی ، خداحافظ ، خدانگهدار ، بای بای


تلفظ: گود بای


گود بای یعنی خداحافظ

خدانگهدار.

خداحافظ
خدانگهدار

او بدون خداحافظی اینجا را ترک کرد

تو را خدا نگهدار

شما را خدانگهدار

به گودبای به خارجی بنویسید برام
.

goodbye
خدا به همرات

حرف ندای goodbye به معنای خداحافظ
حرف ندای bye حالت رسمی واژه bye ( به معنای خداحافظ، خدانگه دار ) است که افراد هنگام جدا شدن از هم یا قطع کردن مکالمه پشت تلفن از آن استفاده می کنند. البته این حرف ندا یک حالت غیر رسمی دیگر هم دارد و آن bye - bye است.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: