1. infidel books
کتاب های کفر آمیز
2. He lived among infidels/the infidel.
[ترجمه ترگمان]او در میان کافران و کافران زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او در میان کافران / کافر زندگی کرد
3. He promised to continue the fight against infidel forces.
[ترجمه ترگمان]او قول داد که مبارزه علیه نیروهای کفار را ادامه دهد
[ترجمه گوگل]او وعده داده است که برای مبارزه با نیروهای کافر ادامه دهد
4. The infidels defiled the holy shrine.
[ترجمه ترگمان]کافران به مقبره مقدس بی حرمتی کردند
[ترجمه گوگل]کافران حرم مقدس را نابود کردند
5. One of the teens who visited Philadelphia this spring, Haidary told the Inquirer, "My grandmother prayed that I wouldn't go . . . because I'd be a lonely girl in a kafir [infidel] city.
[ترجمه ترگمان]یکی از نوجوانانی که بهار امسال از فیلادلفیا بازدید کرد به the گفت: \" مادربزرگم دعا کرد که من نخواهم رفت؛ چون در یک شهر kafir (کافر)دختری تنها هستم \"
[ترجمه گوگل]حیدری یکی از نوجوانانی را که بهار سال جاری به فیلادلفیا می رفت، به Inquirer گفت: «مادربزرگم دعا کرد که من نخواهم رفت چون من یک دختر تنها در یک شهر کافیر [فاسد] هستم
6. To kill an infidel is not murder. It is the path to heaven.
[ترجمه ترگمان] کشتن یه کافر، قتل نیست راه بهشت است
[ترجمه گوگل]برای کشتن کافر قتل نیست این مسیر بهشت است
7. To kill an infidel, the pope has said, is not murder.
[ترجمه ترگمان]پاپ گفته است: کشتن یک کافر قتل نیست
[ترجمه گوگل]پاپ گفت، برای کشتن یک کافر، قتل نیست
8. You are weak infidel; my forces will ultimately bring you to your knees.
[ترجمه ترگمان]شما infidel ضعیفی هستید، نیروهای من در نهایت شما را به زانو خواهند آورد
[ترجمه گوگل]شما کافر ضعیف هستید نیروهای من در نهایت شما را به زانو می آورد
9. He's a subversive infidel rebellious alike against his God and his king.
[ترجمه ترگمان]او یک یاغی کافر و کافر، در برابر پروردگار و پادشاه او است
[ترجمه گوگل]او یک شورش نابخشودنی را در برابر خدا و پادشاهش قرار داده است
10. Bow before your god, infidel. I am the Master here.
[ترجمه ترگمان] جلوی خدای تو تعظیم کن، کافر من استاد اینجا هستم
[ترجمه گوگل]غرق شدن در برابر خدای شما، کافر من استاد اینجا هستم
11. Do you take me for a fool infidel?
[ترجمه ترگمان]تو منو به خاطر یه کافر احمق فرض می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا من را برای یک کافر احمق به من می گیرید؟
12. Stay away from my lands infidel, stay away.
[ترجمه ترگمان]از lands من فاصله بگیر و از اینجا دور شو
[ترجمه گوگل]دور از سرزمین کافران ماندن، دور ماندن
13. So, my Muslim son has become an infidel!
[ترجمه ترگمان]پس، پسر مسلمان من یک کافر شده است!
[ترجمه گوگل]بنابراین، پسر مسلمان من تبدیل به یک کافر شده است!
14. You have not seen the last of me, infidel.
[ترجمه ترگمان] تو آخرین of رو ندیدی، کافر
[ترجمه گوگل]شما گذشته از من، کافر را دیده اید