1. Grandpa told the children the tales of his childhood.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ قصه دوران کودکی اش را برای بچه ها تعریف کرد
[ترجمه گوگل]پدربزرگ داستان کودکان دوران کودکی خود را به فرزندان گفت
2. I'm going to miss my grandpa.
[ترجمه ترگمان]دلم برای پدربزرگم تنگ می شه
[ترجمه گوگل]من قصد دارم پدربزرگم را از دست بدهم
3. Grandpa usually has/takes a nap after lunch.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ معمولا بعد از ناهار چرت می زند
[ترجمه گوگل]معمولا پدربزرگ پس از ناهار چرت زدن دارد
4. Don't talk back to your grandpa.
[ترجمه ترگمان]با پدربزرگت حرف نزن
[ترجمه گوگل]به پدر بزرگ خود صحبت نکن
5. My grandpa sent me a large bundle on my birthday.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگم یه بسته بزرگ برای تولدم فرستاد
[ترجمه گوگل]پدر بزرگ من روز تولد من یک بسته بزرگ را به من داد
6. Is your grandpa still knocking about?
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگت هنوز داره در میزنه؟
[ترجمه گوگل]آیا پدربزرگ شما هنوز در مورد شما گریه می کند؟
7. My grandpa has accomplished 90 years of his life.
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ من ۹۰ سال از عمرش را به پایان رسانده است
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من 90 سال زندگی خود را انجام داده است
8. Is your grandpa still living?
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگت هنوز زنده اس؟
[ترجمه گوگل]پدربزرگ شما هنوز زنده است؟
9. Grandpa was not yet back from the war.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ هنوز از جنگ برنگشته بود
[ترجمه گوگل]پدربزرگ هنوز از جنگ گذشته بود
10. Grandpa was badly injured in the war.
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ در جنگ مجروح شده بود
[ترجمه گوگل]پدر و مادر شدیدا در جنگ زخمی شدند
11. My old grandpa is still around and kicking.
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ من هنوز اینجاست و داره لگد می زنه
[ترجمه گوگل]پدربزرگ قدیمی من هنوز در اطراف و لگد زدن است
12. My grandma survived my grandpa by ten years.
[ترجمه ترگمان]مامان بزرگم تا ۱۰ سال پیش از پدربزرگم جون سالم بدر برد
[ترجمه گوگل]مادر بزرگم ده سال از پدر بزرگم گذشت
13. Grandpa lies comatose on the sofa.
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ بی هوش روی کاناپه افتاده
[ترجمه گوگل]پدربزرگ بر روی مبل نشسته است
14. Grandma and Grandpa are celebrating their diamond wedding this year.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگ و پدربزرگ در سال جاری جشن عروسی their را جشن می گیرند
[ترجمه گوگل]مادر بزرگ و پدر بزرگ عروسی الماس خود را در این سال جشن می گیرند
15. Grandpa is going on in years.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ چند سال دی گه می ره
[ترجمه گوگل]پدربزرگ در سالها ادامه دارد