صفحه اصلی
flow down
معنی
: فروکش کردن
بستن
مترادف و متضاد
پیشنهاد کاربران
مترادف و متضاد
فروکش کردن
(فعل)
alight, subside, ebb, come down, descend, flow down, lower, go down, fall away
پیشنهاد کاربران
جریان یافتن ( هوا، آب، . . . ) رو به پایین
کلمات دیگر: